Ma reine : ملکهِ من♥️👸
Ma reine : ملکهِمن♥️👸
(بهدیس)
چشامو باز کردم با درد شدید فرزانه بالایی سرم بود
بهدیس:فرزانه
فرزانه:بیهوش امدی خانوم دکتر خانوم دکتر(باداد)
دکتر امد معاینم کرد
بهدیس:بچم کجاست؟
دکتر یک نگاهی به فرزانه کرد و رفت
فرزانه:الان خبی؟
بهدیس:فرزانه بچم کجاست؟
فرزانه:ولش کن
بهدیس:چی رو ول کنم بچم کجاست(باداد)
فرزانه:بچت وقتی به دنیا امد مرده بود
بهدیس:چی؟
فرزانه:بچه ایلین به دنیا امد ولی بچه تو مرد
فرزانه دست هامو گرفت و بوسید،من کلا هنگ کرده بودم
بهدیس:بچه من دختر بود یا پسر؟
فرزانه:یکی تو دختر یکی ایلین پسر(بابغض)
بهدیس:چی(باداد)من بچم پسر بود مطمئنم فرزانه،هزارتا ازمایش سونگرافی رفتم اینا امکان نداره(بابغض)
فرزانه:خب شاید اون ازمایش ها غلط بوده فداتشم تروخدا اینجوری نکن(باگریع)
بهدیس:همه رفتن پیش ایلین؟
فرزانه:اره مامان فرزین دم بیمارستان داده بود یک گوسفند خون کنن
بهدیس:فرزین چی؟
فرزانه:اونم از ذوق بچه اونجاست
(فردا)
داشتم لباس هامو تنم میکردم ک دیگه از بیمارستان برم ک مامان فرزین امد
بهدیس:سلام
مامان سمیه:سلام(باسردی)
بهدیس:من دیگ دارم میرم
مامان سمیه:برو به سلامت
بهدیس:میشه برای اخرین بار فرزین بیبینم؟
مامان سمیه:نه(داد و محکم)
یک جوری محکم گفت نه ک دیگ درخواست نکردم
مامان سمیه:برات ۳ میلیون اوردم بگیرش
پول هارو داد دستم ک پسش دادم به خودش
بهدیس:من نمخوام دستتون درد نکنه
مامان سمیه:چی؟اون خونه ماشین ک قبلا بهت قول داده بودیم رو میخوایم؟اون خونه ماشین مال وقتی بود ک میخواستی بچه بیاری ک الان بچت مرده و عروس خوشگلم بچه اورده اونم پسر تو پس لزومی نیست باشی حتی تو زندگی پسرم
بهدیس:باشه مرسی
اینو گفتم و کیفمو ورداشتم ک برم
مامان سمیه:بهت چقدر پول بدم ک کلا از این شهر بری؟
کمی مکث کردم میدونستم منظورش چی
بهدیس:خودم میرم نیازی به پول نیست
از اتاق زدم بیرون تو راهرو دنبال دکتر میگشتم ک دیدمش با سرعت رفتم پیشش
بهدیس:سلام خانوم دکتر
دکتر:سلام عزیزم(کمی مکث)چیزی شده؟
بهدیس:من بیمار اتاق ۱۲۰ هستم بهدیس....ک بچم مرده بود
دکتر:اوو اره اره شناختم داری مرخص میشی؟
بهدیس:اره مرخص شدم یک سوال داشتم ازتون؟
دکتر:جانم؟
بهدیس:اون بچه مرده من دختر بود یا پسر؟
دکتر:دختر بود
بهدیس:بعد اونو کجا بردن؟
دکتر:خانواده همسرت اسرار داشتن بچه رو خودشون ببرن یک جا خاک کنند
بهدیس:یعنی دست شماها نیست؟
دکتر:نه دوتا خانوم ک یکیش فکر کنم مادرشوهرت بود و یکی دیگش هم هم سن همون بود با نگرانی پرشیمونی امدن
بهدیس:باشه مرسی
داشتم میرفتم ک
دکتر:نمخواستم بگم ولی میگم من موقع عمل تو عمل یکی دیگ رو داشتم ترو سپردم به پرستارهارا ولی وقتی هنوز بچت به دنیا نیومده بود.....
(بهدیس)
چشامو باز کردم با درد شدید فرزانه بالایی سرم بود
بهدیس:فرزانه
فرزانه:بیهوش امدی خانوم دکتر خانوم دکتر(باداد)
دکتر امد معاینم کرد
بهدیس:بچم کجاست؟
دکتر یک نگاهی به فرزانه کرد و رفت
فرزانه:الان خبی؟
بهدیس:فرزانه بچم کجاست؟
فرزانه:ولش کن
بهدیس:چی رو ول کنم بچم کجاست(باداد)
فرزانه:بچت وقتی به دنیا امد مرده بود
بهدیس:چی؟
فرزانه:بچه ایلین به دنیا امد ولی بچه تو مرد
فرزانه دست هامو گرفت و بوسید،من کلا هنگ کرده بودم
بهدیس:بچه من دختر بود یا پسر؟
فرزانه:یکی تو دختر یکی ایلین پسر(بابغض)
بهدیس:چی(باداد)من بچم پسر بود مطمئنم فرزانه،هزارتا ازمایش سونگرافی رفتم اینا امکان نداره(بابغض)
فرزانه:خب شاید اون ازمایش ها غلط بوده فداتشم تروخدا اینجوری نکن(باگریع)
بهدیس:همه رفتن پیش ایلین؟
فرزانه:اره مامان فرزین دم بیمارستان داده بود یک گوسفند خون کنن
بهدیس:فرزین چی؟
فرزانه:اونم از ذوق بچه اونجاست
(فردا)
داشتم لباس هامو تنم میکردم ک دیگه از بیمارستان برم ک مامان فرزین امد
بهدیس:سلام
مامان سمیه:سلام(باسردی)
بهدیس:من دیگ دارم میرم
مامان سمیه:برو به سلامت
بهدیس:میشه برای اخرین بار فرزین بیبینم؟
مامان سمیه:نه(داد و محکم)
یک جوری محکم گفت نه ک دیگ درخواست نکردم
مامان سمیه:برات ۳ میلیون اوردم بگیرش
پول هارو داد دستم ک پسش دادم به خودش
بهدیس:من نمخوام دستتون درد نکنه
مامان سمیه:چی؟اون خونه ماشین ک قبلا بهت قول داده بودیم رو میخوایم؟اون خونه ماشین مال وقتی بود ک میخواستی بچه بیاری ک الان بچت مرده و عروس خوشگلم بچه اورده اونم پسر تو پس لزومی نیست باشی حتی تو زندگی پسرم
بهدیس:باشه مرسی
اینو گفتم و کیفمو ورداشتم ک برم
مامان سمیه:بهت چقدر پول بدم ک کلا از این شهر بری؟
کمی مکث کردم میدونستم منظورش چی
بهدیس:خودم میرم نیازی به پول نیست
از اتاق زدم بیرون تو راهرو دنبال دکتر میگشتم ک دیدمش با سرعت رفتم پیشش
بهدیس:سلام خانوم دکتر
دکتر:سلام عزیزم(کمی مکث)چیزی شده؟
بهدیس:من بیمار اتاق ۱۲۰ هستم بهدیس....ک بچم مرده بود
دکتر:اوو اره اره شناختم داری مرخص میشی؟
بهدیس:اره مرخص شدم یک سوال داشتم ازتون؟
دکتر:جانم؟
بهدیس:اون بچه مرده من دختر بود یا پسر؟
دکتر:دختر بود
بهدیس:بعد اونو کجا بردن؟
دکتر:خانواده همسرت اسرار داشتن بچه رو خودشون ببرن یک جا خاک کنند
بهدیس:یعنی دست شماها نیست؟
دکتر:نه دوتا خانوم ک یکیش فکر کنم مادرشوهرت بود و یکی دیگش هم هم سن همون بود با نگرانی پرشیمونی امدن
بهدیس:باشه مرسی
داشتم میرفتم ک
دکتر:نمخواستم بگم ولی میگم من موقع عمل تو عمل یکی دیگ رو داشتم ترو سپردم به پرستارهارا ولی وقتی هنوز بچت به دنیا نیومده بود.....
۳.۳k
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.