خوشحالم که بوسه هایم ضربان قلبت را افزایش میدهد
#بهار_عاشقی
پارت ۱۲
جونگ کوک : ا.ت من واقعا ممنونم که یونگ رو همراه خودت اوردی اگه نبودی معلوم نبود یونگ دست به چه کاری میزد
ا.ت لبخند ارامی را مهمان جونگ کوک کرد و گفت :
خواهش میکنم کاری نکردم
و سر یونگ را نوازش کرد
جونگ کوک : ا.ت میتونم ازت خواهش کنم همراه ما به خونه بیای شام مخصوص من و یونگ رو امتحان کنی ؟
پسرک با خوشحالی دست هایش را به هم زد و با هیجان گفت : خانم معلم میشه بیاید ؟ مطمعنم پشیمون نمیشد دست پخت اپا جونگ کوکی خیلیییی خوبه
دختر دلش از شیرین بودن پسرک قنچ رفت و لپ او را کشید و گفت :
ا.ت : یونگ عزیزم من همین الانم خیلی خستم و بهتره به خونه برم
ا.ت درخواست جونگ کوک را رد کرد ولی قلبش بود که ساز مخالف میزد .....
جونگ کوک : ا.ت میشه یه روز قرار بزاریم و کمی صحبت کنیم ؟ خواهش میکنم
دختر با خجالت سرش را پایین انداخت و گفت باشه
بعد از خداحافظی کردن و ا.ت به سمت ماشینش رفت و خواست که ان را روشن کند ولی در کمال تعجب ماشین روشن نمیشد
ا.ت : گندت بزنم اخه الان ؟
دختر هوفی از کلافگی کشید و به سمت خانه ی جونگ کوک روانه شد _______
پارت ۱۲
جونگ کوک : ا.ت من واقعا ممنونم که یونگ رو همراه خودت اوردی اگه نبودی معلوم نبود یونگ دست به چه کاری میزد
ا.ت لبخند ارامی را مهمان جونگ کوک کرد و گفت :
خواهش میکنم کاری نکردم
و سر یونگ را نوازش کرد
جونگ کوک : ا.ت میتونم ازت خواهش کنم همراه ما به خونه بیای شام مخصوص من و یونگ رو امتحان کنی ؟
پسرک با خوشحالی دست هایش را به هم زد و با هیجان گفت : خانم معلم میشه بیاید ؟ مطمعنم پشیمون نمیشد دست پخت اپا جونگ کوکی خیلیییی خوبه
دختر دلش از شیرین بودن پسرک قنچ رفت و لپ او را کشید و گفت :
ا.ت : یونگ عزیزم من همین الانم خیلی خستم و بهتره به خونه برم
ا.ت درخواست جونگ کوک را رد کرد ولی قلبش بود که ساز مخالف میزد .....
جونگ کوک : ا.ت میشه یه روز قرار بزاریم و کمی صحبت کنیم ؟ خواهش میکنم
دختر با خجالت سرش را پایین انداخت و گفت باشه
بعد از خداحافظی کردن و ا.ت به سمت ماشینش رفت و خواست که ان را روشن کند ولی در کمال تعجب ماشین روشن نمیشد
ا.ت : گندت بزنم اخه الان ؟
دختر هوفی از کلافگی کشید و به سمت خانه ی جونگ کوک روانه شد _______
۴.۳k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.