❌ اصکی ممنوع ❌
❌ اصکی ممنوع ❌
ادامه پارت قبل
نمیتونست با نیش و طعنه حرف بزنه...به هرحال اون الان مثل یه بچه تازه متولد شده پاک بود: فراتر از بد، بهتره حالا که حافظتو از دست دادی از مسیح ممنون باشی و از این به بعد خوب و شرافتمندانه زندگی کنی!
کوک به چشمای طوسی و ترکیب جذاب صورت زنی که همه آلفاجم صداش میکردن نگاه کرد: تصور اینکه تو گذشته به شما نزدیک بودم قلب منو ذوب میکنه...شما مصحور کننده این آلفاجم!
والریا با حیرت به کوک نگاه کرد!
عجیب بود بعد از اینکه حافظه اش رو از دست داده بازم به سیترا جذب شده بود!
سیترا به سختی اخم کرد و رو به یونگی گفت: اگه میخای عمو بشی بهتره از جلو چشمام گم و گورش کنی!
کوک خنده خرگوشی کرد که حتی قلب سیترا رو هم تکون داد:شما تموم ایده ال های پارتنر رویایی منو دارین! چشمای همه گرد شد و یونگی پادرمیونی کرد: تو همش یه روزه خودت رو میشناسی، چجوری فهمیدی ایده الات از پارتنرت چیه؟ یالا بیا عقب، سیترا با مردای فاکر میونه خوبی نداره!کوک چشمکی زد: پس قبول داری من فاکرم!
با این رفتارا، سیترا حتی اگه یک درصد شک داشت که کوک وانمود به از دست دادن حافظه اش میکنه، اون شک برطرف شد! محض رضای مسیح کوک مردی بود که جای اخمش رو پیشونیش رد انداخته بود، نه این مرد جذاب و خوش معاشرتی که الان کنارش نشسته بود و بوی خوش عطرش خمارش میکرد!
.... ادامه دارد ....
ناشناس ما:🖤✨
https://nazarbazi.timefriend.net/16750082778186
ما رو به دوستاتون معرفی کنین:🖤🔥
https://rubika.ir/joinc/BGDEIHIF0HQARFFQLKQQIJWDALZDMJBY
ادامه پارت قبل
نمیتونست با نیش و طعنه حرف بزنه...به هرحال اون الان مثل یه بچه تازه متولد شده پاک بود: فراتر از بد، بهتره حالا که حافظتو از دست دادی از مسیح ممنون باشی و از این به بعد خوب و شرافتمندانه زندگی کنی!
کوک به چشمای طوسی و ترکیب جذاب صورت زنی که همه آلفاجم صداش میکردن نگاه کرد: تصور اینکه تو گذشته به شما نزدیک بودم قلب منو ذوب میکنه...شما مصحور کننده این آلفاجم!
والریا با حیرت به کوک نگاه کرد!
عجیب بود بعد از اینکه حافظه اش رو از دست داده بازم به سیترا جذب شده بود!
سیترا به سختی اخم کرد و رو به یونگی گفت: اگه میخای عمو بشی بهتره از جلو چشمام گم و گورش کنی!
کوک خنده خرگوشی کرد که حتی قلب سیترا رو هم تکون داد:شما تموم ایده ال های پارتنر رویایی منو دارین! چشمای همه گرد شد و یونگی پادرمیونی کرد: تو همش یه روزه خودت رو میشناسی، چجوری فهمیدی ایده الات از پارتنرت چیه؟ یالا بیا عقب، سیترا با مردای فاکر میونه خوبی نداره!کوک چشمکی زد: پس قبول داری من فاکرم!
با این رفتارا، سیترا حتی اگه یک درصد شک داشت که کوک وانمود به از دست دادن حافظه اش میکنه، اون شک برطرف شد! محض رضای مسیح کوک مردی بود که جای اخمش رو پیشونیش رد انداخته بود، نه این مرد جذاب و خوش معاشرتی که الان کنارش نشسته بود و بوی خوش عطرش خمارش میکرد!
.... ادامه دارد ....
ناشناس ما:🖤✨
https://nazarbazi.timefriend.net/16750082778186
ما رو به دوستاتون معرفی کنین:🖤🔥
https://rubika.ir/joinc/BGDEIHIF0HQARFFQLKQQIJWDALZDMJBY
۳.۳k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.