چندپارتی
#چندپارتی
ژنرال...~
پارت دوم
ناگهان...آنا دست ژنرال رو گرفت و سمت حیاط پشتی قصر برد...
یهو قلب ژنرال از لمس شاهزاده آنا به تپش افتاد...اون مدت ها بود که عاشق شاهزاده ی ایتالیا شده بود...و داشت خودش رو با این عشق نابود میکرد...اونقدریدوستش داشت که هرسربازی که بهش نزدیک میشد رو تنبیه میکرد...
شاهطاده همین طور ژنرال رو به دنبال خودش میکشید کهبه حیاط پشتی رسید و با نگاه عصبی به ژنرال نگاه کرد...
+ ژنرال جئون جونگکوک...این چه کاریه که میکنی؟خجالت بکش؟چته عین اسب زخمی لگد میزنی ؟
_دست شما درد نکنه حالا ماشدیم اسب؟*اروم*
+ جواب سوال منو بده ژنرال...طفره نرو!
_بانوی من...درد عاشقیه...من عاشق شدم بانو
آنا کمی آروم شد...اما بغض کرد..چون اونم عاشق ژنرال شده بود...
+ ژنرال...
_بانو
+ اون کیه که عاشقش شدی؟
ژنرال سرش رو پایین آورد تا نگاهش به نگاه شاهزاده نخوره..
_عاشق شما بانو!...من دلم رو خیلی وقته به اون چشمای آبی شما باختم
+ ژنرال..من..منم عاشق شما شدم..عاشق شما شدم ژنرال جئون
_ب...بانو..*اشکاش دونه دونه سرازیر شدن*
+ ژنرال*با دیدن اشکای ژنرال اونم گریش گرفت*
_بانو...اجازه دارم؟*دست هاشو به معنای آغوش باز کرد*
+ *لبخندی زد و خودشو توی آغوش بزرگ ژنرال جاکرد*
ژنرال آنا رو در آغوش کشید و موهاش رو نوازش کرد...بوسه ای به موهای عسلی و فرفری شاهزاده زد...
_بانو
+ جانم؟
.......
ادامه دارد.....
مایل به حمایت؟
نظرت برام مهمه کامنت بزار و بگو
ژنرال...~
پارت دوم
ناگهان...آنا دست ژنرال رو گرفت و سمت حیاط پشتی قصر برد...
یهو قلب ژنرال از لمس شاهزاده آنا به تپش افتاد...اون مدت ها بود که عاشق شاهزاده ی ایتالیا شده بود...و داشت خودش رو با این عشق نابود میکرد...اونقدریدوستش داشت که هرسربازی که بهش نزدیک میشد رو تنبیه میکرد...
شاهطاده همین طور ژنرال رو به دنبال خودش میکشید کهبه حیاط پشتی رسید و با نگاه عصبی به ژنرال نگاه کرد...
+ ژنرال جئون جونگکوک...این چه کاریه که میکنی؟خجالت بکش؟چته عین اسب زخمی لگد میزنی ؟
_دست شما درد نکنه حالا ماشدیم اسب؟*اروم*
+ جواب سوال منو بده ژنرال...طفره نرو!
_بانوی من...درد عاشقیه...من عاشق شدم بانو
آنا کمی آروم شد...اما بغض کرد..چون اونم عاشق ژنرال شده بود...
+ ژنرال...
_بانو
+ اون کیه که عاشقش شدی؟
ژنرال سرش رو پایین آورد تا نگاهش به نگاه شاهزاده نخوره..
_عاشق شما بانو!...من دلم رو خیلی وقته به اون چشمای آبی شما باختم
+ ژنرال..من..منم عاشق شما شدم..عاشق شما شدم ژنرال جئون
_ب...بانو..*اشکاش دونه دونه سرازیر شدن*
+ ژنرال*با دیدن اشکای ژنرال اونم گریش گرفت*
_بانو...اجازه دارم؟*دست هاشو به معنای آغوش باز کرد*
+ *لبخندی زد و خودشو توی آغوش بزرگ ژنرال جاکرد*
ژنرال آنا رو در آغوش کشید و موهاش رو نوازش کرد...بوسه ای به موهای عسلی و فرفری شاهزاده زد...
_بانو
+ جانم؟
.......
ادامه دارد.....
مایل به حمایت؟
نظرت برام مهمه کامنت بزار و بگو
- ۲.۵k
- ۲۴ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط