Pt 20
Pt 20
گیر افتادم
سوک هون:ا/ت بیا بیرون کارت دارم
رفتم بیرون سوک هون داشت با یکی حرف میزد اما اون پشتش ب من بود نتونستم ببینم پس رفتم جلوتر تا ببینم کیه
ا/ت: سوک هون داری با کی حرف میزن..
جیمین؟ جیمین اینجا چیکار میکنی
جیمین:ع سلام ا/ت خب راستش دیر متوجه شدم که زخمی شده اما خوشحالم ک حالش خوبه
ا/ت: تو تهیونگ و میشناسی؟
جیمین:ارع تهیونگ دوست بچگیمه
ا/ت:دوست بچگیت جالبه اون الان ب هوش اومده باهاش حرف زدم حالش خوبه میتونی باهاش حرف بزنی
جیمین:خوبه منم منتظر بودم ب هوش بیاد
جیمین رفت داخل تا با تهیونگ حرف بزنه
سوک هون :ا/ت تو جیمینو میشناسی؟ از کی؟
ا/ت:راستش توی مدرسه باهاش اشنا شدم خیلی باحال بود اومد سمتم بهم شکلات داد همون موقعی ک حالم بد بود انگار میدونست
یه لبخند ریز زدم و گونه هام یکم سرخ شد
سوک هون:ا/ت خوبی؟
ا/ت:ا ا ارع خوبم
چند دقیقه وایستادیم نیومد یکم طول کشید
بعد یهو یادم افتاد جیمین گِیه!
سریع رفتم داخل
ا/ت:جیمین!
رو صندلی نشسته بود و داشت خیلی نرمال باهم حرف میزدن
جیمین:چیزی شده ا/ت؟
ا/ت:جیمین پرستار گفته ک مدت ملاقات تموم شده بیا بریم
جیمین:باشه الان میام
پاشد اومد سمتم و بهم یه نگاه کیوتی انداخت رفت
باز گونه هام سرخ شد
همونجا وایستاده بودم که تهیونگ صدام زد
ا/ت:اه چ. چیزه من میرم تا با موضوع مرخصیت صحبت کنم
داشتم میرفتم که تهیونگ باز صدام زد برگشتم
ا/ت:چیه چیزی شده؟
تا میخواست حرف بزنه جیمین اومد پیشم
نزدیک صورتم شد گفت
جیمین:ا/ت نمیخوای بیای منتظرتیما
دستمو گرفت منو برد
دکتر:ارع الان خوبع میتونید مرخص شید
ا/ت:ممنون
(شب)
ا/ت:ای خدا هیچی ک تو یخچال نداریم حالا چیکار کنم
سوک هون:چیشده ا/ت؟
ا/ت:راستش خب م. من هیچی تدی یخچالمون ندارم اییی چه بی حیاهم اینو دارم ب تو میگم ببخشید سوک هون من باید برم خرید اشکالی نداره هواست ب مهمونا باشه؟
سوک هون :من میارم هرچی لازمه بگو
ا/ت:وای ممنونم بیا این کارته باباس چیزای لازم رو توی این برگه نوشتم
سوک هون:باش من میرم
سوک هون رفت تا خرید کنه و رفتم پیش تهیونگ و جیمین
ا/ت:تهیونگ الان چطوری؟
تهیونگ:الان بهترم ممنون
ا/ت:خوبه راستی جیمین کو؟
تهیونگ:رفت دسشویی
ا/ت:اها
چند دقیقه سکوت شد
جیمین:ا/ت ا/ت(داد)
ا/ت: اه جیمین صدام زد؟
پاشدم رفتم ببینم چیشده
ا/ت:جیمین چیشد؟ کجایی؟
پشت در دسشویی بودم
ا/ت:جیمین جیمین چیشده اب نداریم ببخشید اخه اینجا اینجوری...
جیمین دستمو گرفت و برگردوند طرف خودش
جیمین:ا/ت تو خیلی خوشگلی من تاحالا اینو بهت گفته بودم؟
ا/ت:ج....
چطور؟ یکم عشقولانه شد:'/
هی حمایتم کن!
گیر افتادم
سوک هون:ا/ت بیا بیرون کارت دارم
رفتم بیرون سوک هون داشت با یکی حرف میزد اما اون پشتش ب من بود نتونستم ببینم پس رفتم جلوتر تا ببینم کیه
ا/ت: سوک هون داری با کی حرف میزن..
جیمین؟ جیمین اینجا چیکار میکنی
جیمین:ع سلام ا/ت خب راستش دیر متوجه شدم که زخمی شده اما خوشحالم ک حالش خوبه
ا/ت: تو تهیونگ و میشناسی؟
جیمین:ارع تهیونگ دوست بچگیمه
ا/ت:دوست بچگیت جالبه اون الان ب هوش اومده باهاش حرف زدم حالش خوبه میتونی باهاش حرف بزنی
جیمین:خوبه منم منتظر بودم ب هوش بیاد
جیمین رفت داخل تا با تهیونگ حرف بزنه
سوک هون :ا/ت تو جیمینو میشناسی؟ از کی؟
ا/ت:راستش توی مدرسه باهاش اشنا شدم خیلی باحال بود اومد سمتم بهم شکلات داد همون موقعی ک حالم بد بود انگار میدونست
یه لبخند ریز زدم و گونه هام یکم سرخ شد
سوک هون:ا/ت خوبی؟
ا/ت:ا ا ارع خوبم
چند دقیقه وایستادیم نیومد یکم طول کشید
بعد یهو یادم افتاد جیمین گِیه!
سریع رفتم داخل
ا/ت:جیمین!
رو صندلی نشسته بود و داشت خیلی نرمال باهم حرف میزدن
جیمین:چیزی شده ا/ت؟
ا/ت:جیمین پرستار گفته ک مدت ملاقات تموم شده بیا بریم
جیمین:باشه الان میام
پاشد اومد سمتم و بهم یه نگاه کیوتی انداخت رفت
باز گونه هام سرخ شد
همونجا وایستاده بودم که تهیونگ صدام زد
ا/ت:اه چ. چیزه من میرم تا با موضوع مرخصیت صحبت کنم
داشتم میرفتم که تهیونگ باز صدام زد برگشتم
ا/ت:چیه چیزی شده؟
تا میخواست حرف بزنه جیمین اومد پیشم
نزدیک صورتم شد گفت
جیمین:ا/ت نمیخوای بیای منتظرتیما
دستمو گرفت منو برد
دکتر:ارع الان خوبع میتونید مرخص شید
ا/ت:ممنون
(شب)
ا/ت:ای خدا هیچی ک تو یخچال نداریم حالا چیکار کنم
سوک هون:چیشده ا/ت؟
ا/ت:راستش خب م. من هیچی تدی یخچالمون ندارم اییی چه بی حیاهم اینو دارم ب تو میگم ببخشید سوک هون من باید برم خرید اشکالی نداره هواست ب مهمونا باشه؟
سوک هون :من میارم هرچی لازمه بگو
ا/ت:وای ممنونم بیا این کارته باباس چیزای لازم رو توی این برگه نوشتم
سوک هون:باش من میرم
سوک هون رفت تا خرید کنه و رفتم پیش تهیونگ و جیمین
ا/ت:تهیونگ الان چطوری؟
تهیونگ:الان بهترم ممنون
ا/ت:خوبه راستی جیمین کو؟
تهیونگ:رفت دسشویی
ا/ت:اها
چند دقیقه سکوت شد
جیمین:ا/ت ا/ت(داد)
ا/ت: اه جیمین صدام زد؟
پاشدم رفتم ببینم چیشده
ا/ت:جیمین چیشد؟ کجایی؟
پشت در دسشویی بودم
ا/ت:جیمین جیمین چیشده اب نداریم ببخشید اخه اینجا اینجوری...
جیمین دستمو گرفت و برگردوند طرف خودش
جیمین:ا/ت تو خیلی خوشگلی من تاحالا اینو بهت گفته بودم؟
ا/ت:ج....
چطور؟ یکم عشقولانه شد:'/
هی حمایتم کن!
۱۱.۲k
۱۷ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.