part

part:⁹
یونا" رفتم یه لباس باز پوشیدم موهامو بالا بستم یه ادکلن خوشبو زدم و رفتم سمت شرکت ... بعد چند مین رسیدم و رفتم تو اتاقم ....... ساعت ۸ شب شده بود کارم تموم شد رفتم تو اتاق تهیونگ

یونا: کارت تموم شد بریم؟
تهیونگ: نه بشین کنارم الان تموم میشه
یونا: باشه

تهیونگ " لباسش خیلی باز بود داشتم کم کم تحریک می شدم دلم می خواست بدنشو لمس کنم

یونا" دیدم تهیونگ خیلی عرق کرده فهمیدم تحریک شده بنده لباسمو دادم پایین تر نا بیشتر تحریک کنم

یونا: خوبی؟
تهیونگ: نه
یونا: بریم دکتر؟
تهیونگ: تو فقط میتونی درمانم کنی
یونا: چجوری
تهیونگ: دوست داری به فاکت بدم
یونا: آره
تهیونگ: دختر پایه ای هستی
یونا: معلومه

ادامش اسماته تو کامنتا

[دوستان حمایت میدونین چیه؟ آقا لایک کنید کامنت بزارید پیجم کویره گناه دارم انقد زحمت کشیدم گفتم تو پارت های بعد معمایی و جالب میشه🥺]
دیدگاه ها (۵)

part:¹⁰یونا" رفتیم سمت عمارت تهیونگ : درد ندارییونا: نهتهیون...

part:¹¹یونا:...لیا: بگو تا بهت بدمیونا: خودم پیدا می کنملیا:...

part:⁸جنا نتونست خودشو کنترل کنه و گفت:جنا: نه نباید این اتف...

part:⁷تهیونگ: سلام یونا: سلامتهیونگ: خب آماده ای؟ بریم؟یونا:...

عشق رمانتیک من❤😎پارت ۱۱ویو جونکوکخیلی اعصابم به هم ریخته بود...

پارت ۲۵ فیک دور اما آشنا

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۱۱تهیونگ خیلی تعجب کرده بود نمیدونم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط