مافیای عاشق

☆مافیای عاشق☆

پارت: ۵


☆خوشگلم چرا فرار کردی؟

با حرفی که زد بغضم دیگه ترکید و نتونستم نگهش دارم

_هققق من من...

نمیتونستم حرفمو به زبون بیارم انگار که لال شده بودم

☆خوشگلم نفسم فک نکن که همه چیز از دید من مخفی میمونه من همه جای خونه دوربین گزاشتمو فهمیدم که تو اون برگه هارو دیدی و خوندی و ترسیدی

بعد از حرفش کمی مکث کرد و دوباره ادچمه داد

☆چرا از من میترسی قلبم؟
_چون هقق میترسیدم که به خاطر یه چیز مسخره منو بکشی هقق
☆زندگیم من درسته که مافیام و سر بعضی چیز ها شرط بندی میکنم ولی هیچ وقت سر عشقم زندگیم قلبم همه دنیام و ضربان قلبم شرط بندی نمیکنم
_هق قول میدی؟
☆قول میدم و تو هم دیگه از من نترس و بیشتر به این فک کن که دوست پسرت مافیاس و هر کس حتی اگه نیم نگاهی بهت بکنه به دست من چشماش از حلقه در میاد

با حرفی که زد زدم زیر خنده و قهقه ای زدم که جونگکوک هم شروع به خندیدن کرد

همین خنده های خرگوشیش زندگیمو زیبا تر میکرد و بعد بوسه ای رو روی لبام شروع کرد

و این شروع یه زندگی زیبای جدید بود

پــــــــــــــایــــــــــــــانـــــــــ♡
دیدگاه ها (۰)

☆بچه ی دوست داشتنی☆پارت: ۱امروز مثل همیشه سرم داد میزد و فوش...

☆بچه ی دوست داشتنی☆پارت: ۲تا جایی که دوماه پیش میخواست منو ا...

☆مافیای عاشق☆پارت: ۴فلش بک ا.تبرای اینکه خیلی گشنمون بود و ه...

☆مافیای عاشق☆پارت: ۳•وا... واقعااا؟ _هق اوهوم•شت تو باید ازش...

شوهر دو روزه. پارت۷۴

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩³⁴به چهره های حیرت زده شون نگاه کردمهه فک ک...

شوهر دو روزه پارت۶۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط