پارت

پارت 34

ویو مینا

بعد از رفتن تهیونگ زود زود جمش کردم و دنبال قرص گشتم که پیداش کردم و لیوان رو پر کردم و رفتم سمت اتاق ... که دیدم دراز کشیدن و دستش رو سرشه انکار راست میگف سر درد بدی داشت..

مینا: بیا

تهیونگ: (مشکوک نگاش میکنه..) چه قرصیه؟!

مینا: نترس قرص مرگ نیاودم واست (خنده) برای سردردهه

تهیونگ از قرص خورد و دوبارع دراز کشید برای اینکه حالش بهتر شه دستمو رو سرش گذاشتم و اروم ماساژش دادم که یهو چشماشو عین برق گرفته ها باز کرد...

مینا: چته؟!😐

تهیونگ: چیکار میکنی؟

مینا: مگه نمیبینی دارم ماساژ میدم تا زود خوب شه

تهیونگ: هوم

مینا: اگ‌نمیخای باش .. من برم ب کارام برسمم...

مینا خاست بلند شه که تهیونگ دستشو‌گرفت ..

تهیونگ: نه .. بشین و‌کارتو ادامه بده سرم داره میترکه .. تا موقعی که خابم ببره انجام بده ..

مینا: باش .. هر وقت مامانم هم سرش درد میکرد اینجوری ماساژ میدادم تا زود خوب شع

تهیونگ : هوم.. خوبه


بعد از چند دقیقه که سرش رو‌ماساژ دادم نفس هاش منظم شدن ..
دیدگاه ها (۰)

پارت 35بعد از چند دقیقه که سرش رو ماساژ دادم نفس هاش منظم شد...

پارت 36مینا : خدافظ مامان.. ( گوشی رو قطع کردم دلم چقدر هواش...

پارت 33مینا: تهیونگ.. هم.. همه اینارو قبول .. ولی لطفا بزا ب...

پارت 32منظور تهیونگ رو فهمیدم اون منظورش خطبه سیقه بود که نف...

نام فیک: عشق مخفیPart: 44فردا*ویو ات*با دلدرد شدید از خواب ب...

black flower(p,306)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط