دلداده به یک مافیا part7
دلداده به یک مافیا part7
ا.ت : (اومد سر میز)
جونگکوک : آماده ای ؟
ا.ت : برای چی ؟
جونگکوک : تو برای چه کاری به خونه من اومدی؟
ا.ت : آها برای عکس (لبخند خجالتی)
جونگکوک : خوب باید ساعت ۶ عصر یه جا کمین کنی نباید کسی تورو ببینه
ا.ت : چرا ؟ مگه چیه ؟
جونگکوک : قراره یه بار بیاد اونم در اسکله
ا.ت : کی؟ امشب ؟
جونگکوک : نه برای فردا هست اما اون بار اسلحه هست و برای منه میخوام بری اونجا و از اونجا عکس بگیری چون یه نفر هست که میخواد اینو بگیره
ا.ت : اون کیه ؟
جونگکوک : نمیدونم یه حسی بهم میگه ولی فکر کنم کار خودشه
ا.ت : کی ؟
جونگکوک : مشکلی نیست فقط کارتو بکن
ا.ت : ینی الان اون بار مال تو هست ولی یه نفر دیگه هست که میخواد اونو مال خودش کنه درسته ؟
جونگکوک : آره همینطوره
ا.ت : پس تو ازم میخوایی بفهمم اون کیه ؟
جونگکوک : دقیقا
ا.ت : ولی چجوری ؟
جونگکوک : خوب اونا به احتمال زیاد به اونجا میان تا محیطو چک کنن و وقتی تو میری باید بفهمی کیه از اونجایی که تو کسی رو نمیشناسی فقط از هرکی دیدی عکس بگیر
ا.ت : باشه
جونگکوک : راستی عکس با کیفیت هم میخوام
ا.ت : به خوب کسی سپردی
جونگکوک : یهو فکر فرار به سرت نزنه ها
ا.ت : چرا باید فرار کنم ؟
جونگکوک : نمیدونم فقط گفتم بدونی
تهیونگ : بسه دیگه چقد حرف میزنین غذاتون رو بخورین
جونگکوک و ا.ت : باشه
(فلش بک ساعت ۵)
ا.ت ویو
چقد زمان زود میگزره به این زودی شد ساعت ۵ بهتره برم آماده بشم رفتم تو حمام و یه دوش ۲۰ دقیقه ای گرفتم اومدم بیرون و لباسی رو که میخواستم بپوشم رو پوشیدم و یه میکاپ کوچولو کردم و دوربینم رو برداشتم وقتی کارامو کردم ساعت ۵:۴۶ دقیقه بود باید راه می افتادم پس رفتم پایین
جونگکوک : میخوایی این شکلی بری ؟
ا.ت : مگه چشه ؟
جونگکوک : نکنه میخوایی بفهمن تو کی هستی ؟
ا.ت : مگه من کی هستم ؟
تهیونگ : به نظر من که لباسش ایرادی نداره
جونگکوک : لباسشو که نمیگم آرایشش رو میگم نباید انقد جلب توجه کنی
ا.ت : هر جور دلم بخواد میرم (رفت تو ماشین)
جونگکوک : تو....... (حرفش نصفه موند)
(تو ماشین)
تهیونگ : آماده اید بریم ؟
ا.ت : آره برو
تهیونگ : باشه
....
لایک و
کامنت و
فالو فراموش نشه👻😘
اگه از این پست خوب حمایت بشه فردا دوتا پست میزارم ❤😘👻
اسلاید دوم لباس ا.ت 🙃😉
ا.ت : (اومد سر میز)
جونگکوک : آماده ای ؟
ا.ت : برای چی ؟
جونگکوک : تو برای چه کاری به خونه من اومدی؟
ا.ت : آها برای عکس (لبخند خجالتی)
جونگکوک : خوب باید ساعت ۶ عصر یه جا کمین کنی نباید کسی تورو ببینه
ا.ت : چرا ؟ مگه چیه ؟
جونگکوک : قراره یه بار بیاد اونم در اسکله
ا.ت : کی؟ امشب ؟
جونگکوک : نه برای فردا هست اما اون بار اسلحه هست و برای منه میخوام بری اونجا و از اونجا عکس بگیری چون یه نفر هست که میخواد اینو بگیره
ا.ت : اون کیه ؟
جونگکوک : نمیدونم یه حسی بهم میگه ولی فکر کنم کار خودشه
ا.ت : کی ؟
جونگکوک : مشکلی نیست فقط کارتو بکن
ا.ت : ینی الان اون بار مال تو هست ولی یه نفر دیگه هست که میخواد اونو مال خودش کنه درسته ؟
جونگکوک : آره همینطوره
ا.ت : پس تو ازم میخوایی بفهمم اون کیه ؟
جونگکوک : دقیقا
ا.ت : ولی چجوری ؟
جونگکوک : خوب اونا به احتمال زیاد به اونجا میان تا محیطو چک کنن و وقتی تو میری باید بفهمی کیه از اونجایی که تو کسی رو نمیشناسی فقط از هرکی دیدی عکس بگیر
ا.ت : باشه
جونگکوک : راستی عکس با کیفیت هم میخوام
ا.ت : به خوب کسی سپردی
جونگکوک : یهو فکر فرار به سرت نزنه ها
ا.ت : چرا باید فرار کنم ؟
جونگکوک : نمیدونم فقط گفتم بدونی
تهیونگ : بسه دیگه چقد حرف میزنین غذاتون رو بخورین
جونگکوک و ا.ت : باشه
(فلش بک ساعت ۵)
ا.ت ویو
چقد زمان زود میگزره به این زودی شد ساعت ۵ بهتره برم آماده بشم رفتم تو حمام و یه دوش ۲۰ دقیقه ای گرفتم اومدم بیرون و لباسی رو که میخواستم بپوشم رو پوشیدم و یه میکاپ کوچولو کردم و دوربینم رو برداشتم وقتی کارامو کردم ساعت ۵:۴۶ دقیقه بود باید راه می افتادم پس رفتم پایین
جونگکوک : میخوایی این شکلی بری ؟
ا.ت : مگه چشه ؟
جونگکوک : نکنه میخوایی بفهمن تو کی هستی ؟
ا.ت : مگه من کی هستم ؟
تهیونگ : به نظر من که لباسش ایرادی نداره
جونگکوک : لباسشو که نمیگم آرایشش رو میگم نباید انقد جلب توجه کنی
ا.ت : هر جور دلم بخواد میرم (رفت تو ماشین)
جونگکوک : تو....... (حرفش نصفه موند)
(تو ماشین)
تهیونگ : آماده اید بریم ؟
ا.ت : آره برو
تهیونگ : باشه
....
لایک و
کامنت و
فالو فراموش نشه👻😘
اگه از این پست خوب حمایت بشه فردا دوتا پست میزارم ❤😘👻
اسلاید دوم لباس ا.ت 🙃😉
۸.۵k
۰۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.