Season Nightmare of Love

Season✨️2 _ Nightmare of Love💖✨️
Part 83




و شاهزاده خیلی تنها بود خواهر یا برداری نداشت و بچه ای اجازه ورود به قصر رو نداشت تا این که یک روز پدرش پادشاه برای برسی شهر تصمیم گرفت از قصر خارج بشه و وقتی شاهزاده این موضوع رو فهمید به طرف قصر پدرش حرکت کرد
ملازم پادشاه: سرورم شما اینجا چیکار میکنید
جیمین: میخوام پدر رو ببینم
ملازم: پادشاه کار دارن شما نمی‌تونید ایشون رو ببینید
جیمین: ولی من میخوام ایشون رو ببینم
ملازم: سرورم نمیشه لطفا به اتاقتون برگردید
جیمین: تا پدر رو نبینم جایی نمیرم
پادشاه: اینجا چه خبره
همه عقب ایستادن و تعظیم کردن
ملازم: سرورم شاهزاده اصرار دارن شما رو ببینن و هرچی بهشون میگیم شما کار دارید از اینجا نمیرن
پادشاه: چیزی شده شاهزاده؟
جیمین: سرورم شنیدم شما میخواید برای بازدید از قصر خارج شید درسته؟
پادشاه: بله درسته
جیمین: منم میتونم همراه شما بیام؟
پادشاه: چرا میخواید همراهم بیاید.؟
جیمین: پدر من همیشه دوست داشتم بیرون از قصر رو ببینم و این که من قراره پادشاه آینده باشم پس به نظر شما بهتر نیست که از همین الان به من آموزش بدید که چطور پادشاهی خوبی باشم....
پادشاه از حماقت و باهوشی شاهزاده خنده ای کرد و ادامه داد
پادشاه: شما درست میگید چرا که نه شمارو هم میبرم...
جیمین: واقعا؟
پادشاه: بله
جیمین: ممنون سرورم...لطف شما رو فراموش نمیکنم...
پادشاه: پس آماده شو تا حرکت کنیم
جیمین: چشم سرورم
شاهزاده با این سن کمی داشت ولی خیلی باهوش و موأدب بود چون همبازی نداشت همیشه وقتش رو با کتاب ها میگذرون برای همین همیشه برای هر سوالی جواب داشت و همیشه جواب هاش درست بود و این باعث خوشحالی پادشاه بود.....



.....
ادامه دارد....
دیدگاه ها (۱)

Season✨️2 _ Nightmare of Love💖✨️Part 84شاهزاده با خوشحالی به...

Season✨️2 _ Nightmare of Love💖✨️Part 85وزیر: یوجون تو نباید ...

Season✨️2 _ Nightmare of Love💖✨️Part 82یونگی: اطاعت سرورم جی...

Season✨️2 _ Nightmare of Love💖✨️Part 81سویون:هیییییی سیسو: ب...

پارت ۵۲وزیر: سرورم به خاطر گستاخی های پسرم منو ببخشیدجیمین: ...

پارت ۵۰جیمین: من میرم به وظایفام برسم ات: چه وظیفه ایجیمین: ...

پارت ۲۳ویو ات تو اون مهمونی کلی شیشه خون بود که حالمو بهم زد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط