دنیای تاریک من (:
ادامه پارت ۱۶ 🙂
سرش رو بفهمه پس سریع برگشت و چوب بیسبال که نزدیک سرش بود تا بیهوشش کنه رو گرفت و به خود اون فرد ضربه زد و برگشت و دید یکی با تفنگ روبه روشه تا اومد به تفنگش ضربه بزنه بیوفته به پای لینو شلیک کرد تا دیکه نتونه فرار کنه و یکی دیگه با دستمال آغشته به داروی بیهوشی لینو رو بیهوش کرد
لینو بعد از چند ساعت چشماش رو باز کرد و خودش رو پیش هان دید که داشت سعی میکرد لینو رو بیدار کنه
-هان تو خوبی؟
+به هوش اومدی؟چرا آخه اومدی اینجا اگر یک بلایی سرت میومد خودمو نمیبخشیدم
-تو خیلی ضعیفی که گذاشتی اینا بگیرنت ببین سرتو چرا گذاشتی اینجوریت کنن
+یکی میخواد به خودت بگه کلی خون از دست دادی
داشتن جروبحث میکردن که یک صدا از بیرون اومد مردی که درست جلوی در وایساده بودو نور نمیذاشت قیافش دیده بشه گفت:
/هیششش خیلی سروصدا میکنین
هان میدونه که من از سروصدا متنفرم
اگر میخوایین سرتون رو گردنتون باشه فقط باید به حرفم گوش کنید و عصبیم نکنید
+خودتی آره؟ چرا نمیای نزدیک تر میترسی؟ فکر میکنی با این کارات فرمولو میدم بهت ؟ عمراااا اینکارو بکنم حتی اگر یک گلوله تو مغزم خالی کنی بازم بهت نمیگم
/عه پس نمیگی؟اگر اون گلوله رو بهجای مغز تو تو مغز دوست فداکارت خالی کنم چی؟
هان ترسید و به لینو نگاه کرد و...
ادامه دارد😌
سرش رو بفهمه پس سریع برگشت و چوب بیسبال که نزدیک سرش بود تا بیهوشش کنه رو گرفت و به خود اون فرد ضربه زد و برگشت و دید یکی با تفنگ روبه روشه تا اومد به تفنگش ضربه بزنه بیوفته به پای لینو شلیک کرد تا دیکه نتونه فرار کنه و یکی دیگه با دستمال آغشته به داروی بیهوشی لینو رو بیهوش کرد
لینو بعد از چند ساعت چشماش رو باز کرد و خودش رو پیش هان دید که داشت سعی میکرد لینو رو بیدار کنه
-هان تو خوبی؟
+به هوش اومدی؟چرا آخه اومدی اینجا اگر یک بلایی سرت میومد خودمو نمیبخشیدم
-تو خیلی ضعیفی که گذاشتی اینا بگیرنت ببین سرتو چرا گذاشتی اینجوریت کنن
+یکی میخواد به خودت بگه کلی خون از دست دادی
داشتن جروبحث میکردن که یک صدا از بیرون اومد مردی که درست جلوی در وایساده بودو نور نمیذاشت قیافش دیده بشه گفت:
/هیششش خیلی سروصدا میکنین
هان میدونه که من از سروصدا متنفرم
اگر میخوایین سرتون رو گردنتون باشه فقط باید به حرفم گوش کنید و عصبیم نکنید
+خودتی آره؟ چرا نمیای نزدیک تر میترسی؟ فکر میکنی با این کارات فرمولو میدم بهت ؟ عمراااا اینکارو بکنم حتی اگر یک گلوله تو مغزم خالی کنی بازم بهت نمیگم
/عه پس نمیگی؟اگر اون گلوله رو بهجای مغز تو تو مغز دوست فداکارت خالی کنم چی؟
هان ترسید و به لینو نگاه کرد و...
ادامه دارد😌
۱.۶k
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.