criminal case part3🕖 📔🎞️🖋️
criminal case part3🕖 📔🎞️🖋️
از زبان نویسنده
تو این سه سال جونگ کوک خیلی سعی کرد ات رو فراموش کنه اما چطوری وانمود کنه که انگار هیچ وقت ندیدتش؟
همیشه هر هفته با ات ملاقات داشت وقتی ات زیر انبوهی خاک تو تابوت سنگی کوچیکی دفن بود و جونگ کوک بالا سرش برای رفتنش عزاداری میکرد
چی شد که ات رفت؟ آیا این دست سرنوشت بود که باید ات و جونگ کوک رو از هم جدا می کرد یا تصمیم های خودشون باعث شد به همچین جایی برسن؟
عینک آفتابی جونگ کوک آغشته با اشکش بود بخاطر همین درش آورد
به چیزی فکر کرد که نباید دیگه هرگز خاطرشو زنده می کرد اونم موقعی بود که...
فلش بک به سه سال پیش قبل از مرگ ات
از زبان نویسنده
عمارتی که ات و جونگ کوک یه روزی با هم اونجا زیر یه سقف زندگی می کردن پلمپ شده تحت نظارت بود
وقتی ات برای دو ماه گم و گور شده بود و بدتر از همه صحنه های جنایی مشاهده میشد که ازش باقی مونده بود
وقتی ات رو پیدا کردن به دادگاه فرستاده شد به جرم ترک همسر بدون اجازه
ات اون موقع بود که امضای پرورده های طلاق رو از جونگ کوک می خواست اما جونگ کوک راضی به طلاق نبود و ات رو مجبور کرد با تمامی سختی ها ترکش نکنه هرچی باشه حق با مرد بود و ات حق اعتراض نداشت
➕: من میخوام از آقای جئون جونگ کوک طلاق بگیرم دیگه نمی تونم باهاش تو اون خونه زیر یه سقف زندگی کنم
➖: منم بارها بهت گفتم فکر طلاقو از سرت بیرون کن
زنمی باید باهام زندگی کنی (با ولوم نسبتاً بالا)
➕: جناب آقای قاضی من نمی تونم تضمین کنم اگه برگردم اون خونه دیگه می تونم برای بار صدم جون سالم به سر ببرم یا نه
➖: دیگه داری زیاده روی میکنی
ات دهنتو ببند وگرنه خودم میبندمش (اگه تهیونگ اونجا نبود و جونگ کوک رو متوقف نمی کرد نمی تونست تصمیم کنه چه کارایی از جونگ کوک بر میاد)
قاضی: آقای جئون جونگ کوک لطفاً خونسردیه خودتو حفظ کنین اینجا دادگاه صداتونو پایین بیارین
جونگ کوک دیگه مجبور بود سکوت کنه با وجود اینکه رئیس مافیا بود
قاضی: خانوم جئون ات شما همسر قانونیه آقای جئون جونگ کوک هستین چرا ترک منزل کردین؟
.... (ات نمی تونست جوابی بهشون بده چون از گفتنش وحشت داشت اگه لب تر می کرد واکنش جونگ کوک کی میشد؟)
خانوم ات دوباره ازتون سوال می کنم چرا ترک منزل کردین؟
➕: بخاطر اینکه... مردی که باهاش زندگی می کنم یه هیولاس هیچی از درک و فهم حالیش نمیشه
➖: اتت... (با ولوم صدایی که نشون دهنده ی تهدیدی برای خفه شدنه)
➕: چیه؟... وقتا شبا تا صبح با صدتا دختری اما من حتی حق ندارم با نظافت چی حرف بزنم اینا رو هم قبول نداری؟
جونگ کوک دیگه ازت خسته شدم خیلی وقته که خسته شدم هرکاری که عشقت بکشه میکنی اما من هیچ حقی ندارم
➖: ات همین الان ساکت میشی یا نه؟ (با داد)
شرط
۱۲۰ لایک ۱۵۰ کام
از زبان نویسنده
تو این سه سال جونگ کوک خیلی سعی کرد ات رو فراموش کنه اما چطوری وانمود کنه که انگار هیچ وقت ندیدتش؟
همیشه هر هفته با ات ملاقات داشت وقتی ات زیر انبوهی خاک تو تابوت سنگی کوچیکی دفن بود و جونگ کوک بالا سرش برای رفتنش عزاداری میکرد
چی شد که ات رفت؟ آیا این دست سرنوشت بود که باید ات و جونگ کوک رو از هم جدا می کرد یا تصمیم های خودشون باعث شد به همچین جایی برسن؟
عینک آفتابی جونگ کوک آغشته با اشکش بود بخاطر همین درش آورد
به چیزی فکر کرد که نباید دیگه هرگز خاطرشو زنده می کرد اونم موقعی بود که...
فلش بک به سه سال پیش قبل از مرگ ات
از زبان نویسنده
عمارتی که ات و جونگ کوک یه روزی با هم اونجا زیر یه سقف زندگی می کردن پلمپ شده تحت نظارت بود
وقتی ات برای دو ماه گم و گور شده بود و بدتر از همه صحنه های جنایی مشاهده میشد که ازش باقی مونده بود
وقتی ات رو پیدا کردن به دادگاه فرستاده شد به جرم ترک همسر بدون اجازه
ات اون موقع بود که امضای پرورده های طلاق رو از جونگ کوک می خواست اما جونگ کوک راضی به طلاق نبود و ات رو مجبور کرد با تمامی سختی ها ترکش نکنه هرچی باشه حق با مرد بود و ات حق اعتراض نداشت
➕: من میخوام از آقای جئون جونگ کوک طلاق بگیرم دیگه نمی تونم باهاش تو اون خونه زیر یه سقف زندگی کنم
➖: منم بارها بهت گفتم فکر طلاقو از سرت بیرون کن
زنمی باید باهام زندگی کنی (با ولوم نسبتاً بالا)
➕: جناب آقای قاضی من نمی تونم تضمین کنم اگه برگردم اون خونه دیگه می تونم برای بار صدم جون سالم به سر ببرم یا نه
➖: دیگه داری زیاده روی میکنی
ات دهنتو ببند وگرنه خودم میبندمش (اگه تهیونگ اونجا نبود و جونگ کوک رو متوقف نمی کرد نمی تونست تصمیم کنه چه کارایی از جونگ کوک بر میاد)
قاضی: آقای جئون جونگ کوک لطفاً خونسردیه خودتو حفظ کنین اینجا دادگاه صداتونو پایین بیارین
جونگ کوک دیگه مجبور بود سکوت کنه با وجود اینکه رئیس مافیا بود
قاضی: خانوم جئون ات شما همسر قانونیه آقای جئون جونگ کوک هستین چرا ترک منزل کردین؟
.... (ات نمی تونست جوابی بهشون بده چون از گفتنش وحشت داشت اگه لب تر می کرد واکنش جونگ کوک کی میشد؟)
خانوم ات دوباره ازتون سوال می کنم چرا ترک منزل کردین؟
➕: بخاطر اینکه... مردی که باهاش زندگی می کنم یه هیولاس هیچی از درک و فهم حالیش نمیشه
➖: اتت... (با ولوم صدایی که نشون دهنده ی تهدیدی برای خفه شدنه)
➕: چیه؟... وقتا شبا تا صبح با صدتا دختری اما من حتی حق ندارم با نظافت چی حرف بزنم اینا رو هم قبول نداری؟
جونگ کوک دیگه ازت خسته شدم خیلی وقته که خسته شدم هرکاری که عشقت بکشه میکنی اما من هیچ حقی ندارم
➖: ات همین الان ساکت میشی یا نه؟ (با داد)
شرط
۱۲۰ لایک ۱۵۰ کام
۴۸.۱k
۰۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.