پارت

پارت¹²

که جونگکوک بلند شد و به طرف جنی رفت

کوک:چرا اینکارو کردی
جنی:ب..ه خدا ک..ار م..ن ن..بوده
کوک:کارتو نبوده هوم
جنی:ب..له ارباب
کوک:اوکی

جونگکوک به طرف ات رفت و اونو براید استایل بغل کرد و به طرف پله ها رفت و رفت سمت اتاقش و ات رو گذاشت روی تختش

اجوما که همین الان رسیده بود با دیدن زمین خونی و خدمتکارا که دارن گریه میکنن پلاستیکا خرید از دستش اوفتاد و به سمت خدمتکارا رفت

اجوما:اینجا چی شده
میا:جنی با چاقو هق گردن ات رو بریده هق
اجوما:چ.....

که با صدای داد ارباب سریع به سمت طبقه بالا رفت و رفت سمت اتاق ارباب رفت

اجوما:ارباب چیشده
کوک:دکتر رو خبر کن زود[اعصبی]

خلاصش میکنم
اجوما دکتر رو خبر کرد و دکترم اومد ات رو مایعنه کرد و زخمش بخیه زد و بعد رفت

کوک ویو
اعصابم خیلی خورد بود میدونستم کاره جنی بوده چون خیلی از ات بدش میاد نشسته بودم کنار تخت و نگاه صورت ات میکردم ....... آدم چقدر میتونه زیبا باشه تاحالا به صورت نازش توجه نکردم ........ صورت سفید مثل برف.......دماغ عروسکی......مژه های بلند......موهای خورماییش.......و لب های نرم و پفکیش
با صدای زنگ گوشیم رشته افکارم پاره شد
گوشیمو ورداشتم و به صفحش نگاه کردم
[اوبا]
آیکون سبز رو کشیدم بالا و گوشی رو روی گوشم گذاشتم

کوک:__________________________

بچه حالم الان خیلی بهتره و سعی میکنم زود تر اپ کنم
ممنونم درکتون
like:¹¹⁰
comment:¹¹⁰
دیدگاه ها (۱۹۹)

پارت¹³کوک:بله [پدر کوک رو پ.ک نشون میدم]پ.ک:سلامت کجاسکوک:سل...

پارت¹⁴که اربابم همزمان وارد اتاق شد.....یه لحظه هول شدم و با...

پارت¹¹که جنی چاقو روی میزو ورداشت و خط عمیقی روی گردن ات گذا...

پارت¹⁰و برگه‌ی دراورد و روبه روی جئون گرفت یوجین:نگاه کنکوک ...

گل وحشی منپارت ۶ ویو اتخیلی واقعا درد داشتم که تهیونگ از اتا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط