پارت

پارت¹⁰

و برگه‌ی دراورد و روبه روی جئون گرفت

یوجین:نگاه کن

کوک برگه رو گرفت و خوندش.....برگه‌ بود که انگار خودش شرکت رو واگزار کرده به یوجین.....ولی این برگه تقلبی بود

کوک:فکر نمیکردم که انقدر احمق باشی
یوجین:چی
کوک:آخه احمق مگه سند شرکت دست من نیست بعد تو میخوای که شرکت از من بگیری
یوجین:ها

جونگکوک تفنگشو دراورد و به سمت یوجین گرفت ماشه رو کشید و بوممممم[صدای تفنگ رو حال کردید😂]

کوک ویو
اهههه ریدن تو حالم به یکی از دستیارام گفتم که جنازشو جمع کنه.....خودمم از شرکت زدم بیرون و رفتم سمت بار

ات ویو
بعد از اینکه ارباب رفت بیرون
اجوما گفت که میخواد بره برای خرید و به ماهم گفت که خونه رو مرتب کنیم
داشتم کف سالن عمارت رو دستمال می‌کشیدم که حس کردم از پشت کشیده شدم و افتادم روی زمین

ات:داری چیکار میکنی ها
جنی:رفتی پیش ارباب چیکار کردی که انقدر طول کشید ها
ات:به توچه مگه چیکاره‌ی
جنی:نگاه جئون جونگکوک ماله منه فهمیدی[داد]
ات:برا خودت برو گمشو اونور
جنی:من گمشم

که جنی ___________________________

بچه ها حالم اصلا خوب نیست اینم بزور نوشتم

Follower:¹²⁵⁰
حمایت
دیدگاه ها (۶۵)

پارت¹¹که جنی چاقو روی میزو ورداشت و خط عمیقی روی گردن ات گذا...

پارت¹²که جونگکوک بلند شد و به طرف جنی رفت کوک:چرا اینکارو کر...

پارت⁹کوک:میگم ات ات:بله اربابکوک:بلدی کراوات ببندیات:بله ارب...

پارت⁸کوک ویو اعصابم به شدت خورد بود نه برای اینکه روی ات دست...

خون آشام من My vampire 🦇 part16 ات. نه جیمین پس جمع نمیکنی ن...

#تناسخ_یک_مافیاPart:11 ات: وایییی خیلی نگرانم یعنی ر.ا کجا ر...

پارت ۹آنچه گذشت: آماده شودم برم شرکت که یهو.....یادم امد اتو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط