?𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖉𝖆𝖞..
?𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖉𝖆𝖞..
𝕡𝕒𝕣𝕥32
*نه..؟!
بکشمش..؟!
"نه نه
میدونم واست اب خوردنه ولی نه
رفتم تو ماشین کوک نشیتم
*کلتو گذاشتم تو جیبمو رفتم
✓اتتتتت
نروووووو
*خفه شو تا کلتو متلاشی نکردم
✓اخه عوض.....
*رفتم تو ماشین حرکت کردم سمت عمارت
*ات
ببخشید
"خودت بودی میبخشیدی..
*من اشتبا کردم
" جواب سوالمو بدههه
*نه
"پس ببند
*رسیدیم
" من نمیام
تو ماشین میمونم
*رفتم بغلش کردم
"بزارم زمیننننننننننن
*مجبورم کردی
" تملنیپینعسوطدسنیتبپل
مشت زدن بهش
*بردمش تو اتاق
"ولم کننننن
جییییغ
*ساکت شوووو
کاریت ندارم
عهههه
درو پنجره ها رو قفل کردم
*بهتره فکر فرار نکنی
فهمیدی
"فکر خودکشی چی..
*شوخیت گرفته
" نه
*ات
فقط کافیه کاری کنی تا...
"تا چی..
مث مامان بابام منم بکشی
*خفه شو
" تو ی قاتلی
هر چقدم بگذره همینه حقیقت
من
هیچوقت تو رو نمی...
*زدم تو گوشش
"طلبکارم هستیییییییی
*خفه شو
من هر چقدم ادم بکشم
هر کیم بکشم
تو مال منی
پیش منم میمونی
چه زوری
چه دلخواهی
فهمیدی..؟!
" نه..
من هر جا دلم بخوا....
*فکشو گرفتم
"و..ل کک...ن
*فهمیدی یا ن
" ن..
*هلش دادم رو تخت
رفتم بیرون
درو قفل کردم
"اشغااااااااال
درو باز کنننننننننننننن
روبمبشاسپیتصبویس
پا کوبیدن به در
*رفتم تو اتاقم
رو تخت دراز کشیدم
تا صب داشتم فک میکردم
به چیزای تخمی
"انقد گریه کردم که خوابم برد
*خواستم برم ببینم ات چجوریه
رفتم تو اتاقش
دیدم مث بچه ها با صورت خیس پشت در خوابش برده
بغلش کردم اروم گذاشتمش رو تخت
روش پتو گذاشتم
*امیدوارم منو ببخشی دختر کوچولوم..
سرشو بوس کردم
رفتم تو اتاقم
فردا صبح
*کلا دو ساعت خوابیدم
نمیدونم چرا ساعت ۸ صبه من بیدارم
*هوووف
رفتم شیشه ویسگی لیوان ویسگی برداشتم
رفتم تو اتاق ات
نشستم رو صندلی بغل تخت نگاش میکردم
"بیدار شدم
اخخخ
کمرم
پاشدم برم دستشویی
که کوکو دیدم
" وای یا خدا
چرا همه جا هستییییی
عه
نمیشه یبار نباشیییییی
*نمیش
"عییییش
*واسه مامان بزرگت پول زدم
" چی
*شنیدی
"عاها
رفتم حموم
دره حمومو قفل کردم
*ینی انقد بی اعتمادی
حداقل ی تشکر میکردیییی
" از اینکه مامان بابامو کشتییییی
*ول نمیکنی نه
"مگ چیزه عادی ایه که ول کنم عوضی
ننه بابام بودننننن
𝕡𝕒𝕣𝕥32
*نه..؟!
بکشمش..؟!
"نه نه
میدونم واست اب خوردنه ولی نه
رفتم تو ماشین کوک نشیتم
*کلتو گذاشتم تو جیبمو رفتم
✓اتتتتت
نروووووو
*خفه شو تا کلتو متلاشی نکردم
✓اخه عوض.....
*رفتم تو ماشین حرکت کردم سمت عمارت
*ات
ببخشید
"خودت بودی میبخشیدی..
*من اشتبا کردم
" جواب سوالمو بدههه
*نه
"پس ببند
*رسیدیم
" من نمیام
تو ماشین میمونم
*رفتم بغلش کردم
"بزارم زمیننننننننننن
*مجبورم کردی
" تملنیپینعسوطدسنیتبپل
مشت زدن بهش
*بردمش تو اتاق
"ولم کننننن
جییییغ
*ساکت شوووو
کاریت ندارم
عهههه
درو پنجره ها رو قفل کردم
*بهتره فکر فرار نکنی
فهمیدی
"فکر خودکشی چی..
*شوخیت گرفته
" نه
*ات
فقط کافیه کاری کنی تا...
"تا چی..
مث مامان بابام منم بکشی
*خفه شو
" تو ی قاتلی
هر چقدم بگذره همینه حقیقت
من
هیچوقت تو رو نمی...
*زدم تو گوشش
"طلبکارم هستیییییییی
*خفه شو
من هر چقدم ادم بکشم
هر کیم بکشم
تو مال منی
پیش منم میمونی
چه زوری
چه دلخواهی
فهمیدی..؟!
" نه..
من هر جا دلم بخوا....
*فکشو گرفتم
"و..ل کک...ن
*فهمیدی یا ن
" ن..
*هلش دادم رو تخت
رفتم بیرون
درو قفل کردم
"اشغااااااااال
درو باز کنننننننننننننن
روبمبشاسپیتصبویس
پا کوبیدن به در
*رفتم تو اتاقم
رو تخت دراز کشیدم
تا صب داشتم فک میکردم
به چیزای تخمی
"انقد گریه کردم که خوابم برد
*خواستم برم ببینم ات چجوریه
رفتم تو اتاقش
دیدم مث بچه ها با صورت خیس پشت در خوابش برده
بغلش کردم اروم گذاشتمش رو تخت
روش پتو گذاشتم
*امیدوارم منو ببخشی دختر کوچولوم..
سرشو بوس کردم
رفتم تو اتاقم
فردا صبح
*کلا دو ساعت خوابیدم
نمیدونم چرا ساعت ۸ صبه من بیدارم
*هوووف
رفتم شیشه ویسگی لیوان ویسگی برداشتم
رفتم تو اتاق ات
نشستم رو صندلی بغل تخت نگاش میکردم
"بیدار شدم
اخخخ
کمرم
پاشدم برم دستشویی
که کوکو دیدم
" وای یا خدا
چرا همه جا هستییییی
عه
نمیشه یبار نباشیییییی
*نمیش
"عییییش
*واسه مامان بزرگت پول زدم
" چی
*شنیدی
"عاها
رفتم حموم
دره حمومو قفل کردم
*ینی انقد بی اعتمادی
حداقل ی تشکر میکردیییی
" از اینکه مامان بابامو کشتییییی
*ول نمیکنی نه
"مگ چیزه عادی ایه که ول کنم عوضی
ننه بابام بودننننن
۱۲.۳k
۱۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.