F
F:²
part:19
بورام " پاشدم رفتم خونه رو تمیز کردم و تی کشیدم که صدای زنگ اومد رفتم در برای تهیونگ باز کردم
بورام: سلام
بورام پرید بغل تهیونگ
تهیونگ: سلام کوچولو
بورام از بغل تهیونگ جداشد
بورام: هی من کوچولو نیستم
تهیونگ: خیلی خب بابا تو بزرگ
بورام: باشه بیا بشین (لبخند)
تهیونگ رفت نشست
بورام: خب برم برات قهوه بیارم
تهیونگ: نمی خواد بشین
بورام: چرا خب
تهیونگ: گفتم بیا بشین
بورام: باشه (بورام رفت نشست کنار تهیونگ)
تهیونگ: باهام ازدواج کن
بورام: چی
تهیونگ: مگه تو اینو نمیخواستی
بورام: چرا فقط یکم شوکه شدم
تهیونگ: حالا کی
بورام: هروقت تو بگی
تهیونگ: هفته ی دیگه چطوره
بورام: عالیه
تهیونگ: باشه پس دیگه من میرم خدافظ
بورام: خدافظ
تهیونگ رفت سمت در بورام هم رفت بدرقش کنه که تهیونگ برگشت بورام رو چسبوند به دیوار و لباشو گذاشت رو لبای بورام و همو بوسیدن بعد چند مین که نفس کم آوردن از هم جدا شدن
تهیونگ: شیرینه
بورام: چی
تهیونگ: لبات
بورام: خیلی خب دیگه برو الان کوک میاد هااا
تهیونگ: خدافظ
بورام: خدافظ
ادامه دارد...
(ببخشید کم گذاشتم)💔
part:19
بورام " پاشدم رفتم خونه رو تمیز کردم و تی کشیدم که صدای زنگ اومد رفتم در برای تهیونگ باز کردم
بورام: سلام
بورام پرید بغل تهیونگ
تهیونگ: سلام کوچولو
بورام از بغل تهیونگ جداشد
بورام: هی من کوچولو نیستم
تهیونگ: خیلی خب بابا تو بزرگ
بورام: باشه بیا بشین (لبخند)
تهیونگ رفت نشست
بورام: خب برم برات قهوه بیارم
تهیونگ: نمی خواد بشین
بورام: چرا خب
تهیونگ: گفتم بیا بشین
بورام: باشه (بورام رفت نشست کنار تهیونگ)
تهیونگ: باهام ازدواج کن
بورام: چی
تهیونگ: مگه تو اینو نمیخواستی
بورام: چرا فقط یکم شوکه شدم
تهیونگ: حالا کی
بورام: هروقت تو بگی
تهیونگ: هفته ی دیگه چطوره
بورام: عالیه
تهیونگ: باشه پس دیگه من میرم خدافظ
بورام: خدافظ
تهیونگ رفت سمت در بورام هم رفت بدرقش کنه که تهیونگ برگشت بورام رو چسبوند به دیوار و لباشو گذاشت رو لبای بورام و همو بوسیدن بعد چند مین که نفس کم آوردن از هم جدا شدن
تهیونگ: شیرینه
بورام: چی
تهیونگ: لبات
بورام: خیلی خب دیگه برو الان کوک میاد هااا
تهیونگ: خدافظ
بورام: خدافظ
ادامه دارد...
(ببخشید کم گذاشتم)💔
- ۱۰.۸k
- ۲۵ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط