ادامه ی چند پارتی.
ادامه ی چند پارتی.
part 5
سونگمین اروم به چهره ی دختر رو به روش خیره شد از این چهره سه سال محروم یود اروم دستشو زیر چونه ی ات گذاشت و به سمت خودش برگردوند به چشمای دختر، خال کنار لبش به همهی اینا نگاه کرد تا اینکه نگاهش روی لبای دختر ثابت موند بیشتر از سه ساله که طعم اینارو فراموش کرده بود سونگمین عاشق لبای ات بود چون لباش حجیم بود و سونگمین عاشق بوسیدنش بود سرشو جلو برد و منتظر شد تا ات اجازه اشو صادر کنه چشمای ات با بسته شدنشون اجازه رو صادر کرد و ثانیه ای بعد این لبای سونگمین بود که روی لبای ات نشسته بود و روی هم دیگه میلغزیدن ات دستشو دور گردن سونگمین حلقه کرد و به بوسه اشون ادامه دادن تا اینکه با کمبود اکسیژن سونگمین بوسه رو با ی مک عمیق به لب بالای ات تموم کرد
ات با خجالت نگاهسو از سونگمین گرفت و به دخترش که داشت بهشون نگاه میکرد و بضغ کرده بود انداخت دستاشو بازکرد و دخترش سریع دوید بغل مادرش ات بغلش کرد و سرشو توی گردن دخترش برد و بوکشید چون پنج شیش ساعت کامل داشت با کفش پاشنه بلند میدوئید پاهاس درد گرفته بود پس اروم روی مبل کنارشون نشست و دخترشو در اغوش گرفت نوازش کرد تا اروم بشه سنا هم مادرشو بغل کرده بود و سرشو گذاشته بود روی سینه ی ات
سنا: من.... نمیخوام این..... اقاهه که.. بوشت کرد بابم باشه... خیلی بده شلت داد ژد... نمیخوام
سونگمین با شنیدن اینکه سنا نمیخواد اون باباش باشه ناراحت شد
ات: عزیزم بابای نمی دونست که دو دخترشی وگرنه انقدر بوست میکرد که دل درد بگیری مثل من که صبحا قلقلکت میدم بعدشم مگه نمیخواستی باباییت خوشگل باشه که ببریش مهدت و به هه جین نشون بدی که دیگه پز باباشو نده هوم؟؟؟؟ اینم ی بابای خوشگل تازه جذابم هست
سنا نگاهی به سونگمین انداخت و صورتشو برنداز کرد به نظرت موهاش خطی که ابروش داره هیکل همه ی اینا جذاب بود تازه در عین جذاب بودن یپاپی بود سنا سریع با دیدن سونگمین بلخندی از روی خجالت زد و سرشو توی سینه ی مامانش قایم کرد سونگمین که امیدوار سده بود که شاید سنا قبولس کنه اروم از توی جیبش ی ابنبات چوبی در اورد و سمت سنا رفت
سونگمین: ببخشید سنا خانم اشتباه کردم... نمیخواستم سر مامانت داد بزن.... اخه من خیلی مامانی رو دوس دارم... هوم؟؟؟؟
اب نبات رو جلوش گرفت و سنا کمی بهش نگاه کرد و بعدش اب نباتو از گرفت و خورد
از اینکه باهات توی کفش بود خسته شدی سعی کردی کفشاتو در بیاری ولی با وجود سنا توی بغلت سخت بود سونگمین جلوت زانو زد و بوت هاتو در اورد اروم پاهاتو تکون دادی تا دردش کمتر بشه
سونگمین: پات درد میکنه
ات: ی ززه
سونگمین اروم پاهاتو ماساژ داد تا دردش کم بشه
.
.
.
ادامه دارد......
part 5
سونگمین اروم به چهره ی دختر رو به روش خیره شد از این چهره سه سال محروم یود اروم دستشو زیر چونه ی ات گذاشت و به سمت خودش برگردوند به چشمای دختر، خال کنار لبش به همهی اینا نگاه کرد تا اینکه نگاهش روی لبای دختر ثابت موند بیشتر از سه ساله که طعم اینارو فراموش کرده بود سونگمین عاشق لبای ات بود چون لباش حجیم بود و سونگمین عاشق بوسیدنش بود سرشو جلو برد و منتظر شد تا ات اجازه اشو صادر کنه چشمای ات با بسته شدنشون اجازه رو صادر کرد و ثانیه ای بعد این لبای سونگمین بود که روی لبای ات نشسته بود و روی هم دیگه میلغزیدن ات دستشو دور گردن سونگمین حلقه کرد و به بوسه اشون ادامه دادن تا اینکه با کمبود اکسیژن سونگمین بوسه رو با ی مک عمیق به لب بالای ات تموم کرد
ات با خجالت نگاهسو از سونگمین گرفت و به دخترش که داشت بهشون نگاه میکرد و بضغ کرده بود انداخت دستاشو بازکرد و دخترش سریع دوید بغل مادرش ات بغلش کرد و سرشو توی گردن دخترش برد و بوکشید چون پنج شیش ساعت کامل داشت با کفش پاشنه بلند میدوئید پاهاس درد گرفته بود پس اروم روی مبل کنارشون نشست و دخترشو در اغوش گرفت نوازش کرد تا اروم بشه سنا هم مادرشو بغل کرده بود و سرشو گذاشته بود روی سینه ی ات
سنا: من.... نمیخوام این..... اقاهه که.. بوشت کرد بابم باشه... خیلی بده شلت داد ژد... نمیخوام
سونگمین با شنیدن اینکه سنا نمیخواد اون باباش باشه ناراحت شد
ات: عزیزم بابای نمی دونست که دو دخترشی وگرنه انقدر بوست میکرد که دل درد بگیری مثل من که صبحا قلقلکت میدم بعدشم مگه نمیخواستی باباییت خوشگل باشه که ببریش مهدت و به هه جین نشون بدی که دیگه پز باباشو نده هوم؟؟؟؟ اینم ی بابای خوشگل تازه جذابم هست
سنا نگاهی به سونگمین انداخت و صورتشو برنداز کرد به نظرت موهاش خطی که ابروش داره هیکل همه ی اینا جذاب بود تازه در عین جذاب بودن یپاپی بود سنا سریع با دیدن سونگمین بلخندی از روی خجالت زد و سرشو توی سینه ی مامانش قایم کرد سونگمین که امیدوار سده بود که شاید سنا قبولس کنه اروم از توی جیبش ی ابنبات چوبی در اورد و سمت سنا رفت
سونگمین: ببخشید سنا خانم اشتباه کردم... نمیخواستم سر مامانت داد بزن.... اخه من خیلی مامانی رو دوس دارم... هوم؟؟؟؟
اب نبات رو جلوش گرفت و سنا کمی بهش نگاه کرد و بعدش اب نباتو از گرفت و خورد
از اینکه باهات توی کفش بود خسته شدی سعی کردی کفشاتو در بیاری ولی با وجود سنا توی بغلت سخت بود سونگمین جلوت زانو زد و بوت هاتو در اورد اروم پاهاتو تکون دادی تا دردش کمتر بشه
سونگمین: پات درد میکنه
ات: ی ززه
سونگمین اروم پاهاتو ماساژ داد تا دردش کم بشه
.
.
.
ادامه دارد......
۲۵۵
۲۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.