tough love part22 🗝️🪦⛓️🫦
tough love part22 🗝️🪦⛓️🫦
از زبان جونگ کوک
➖: نفهمیدم تو الان چی گفتی؟
طوری حرف نزن که انگار ما با هم رابطه ای داشتیم
چیزی بین من تو اتفاق نیفتاده که بخوای نگران از دست دادنش باشی
(اریکا بغض کرده اما جلوی اشکاشو گرفته و فقط با نفرت به جونگ کوک خیره شده اون بدبختم درگیر عشق یه طرفه بود)
از زبان ات
شب تو شهربازی که بودیم با تهیونگ خیلی بهم خوش گذشت اما حس میکنم اون لذت قبلی رو برام نداره وقتی با جونگ کوک رفتم یه خاطره ی دل انگیز دردناک تری رو برام ساخت
شاید من دارم سخت و پیچیدش میکنم چون جونگ کوک اولین مردی بود که عاشقش شدم اینو میگم چون تجربه ی اول همیشه بعد ها در گذر زمان تلخ ترین خاطرتاتو برای آدم میسازه
وقتی پامو تو خونه گذاشتم صدای پچ پچ های مادرم به گوشم رسید و باعث کنجکاویم شد یواشکی آروم آروم سمتشون قدم برداشتم از پله ها بالا رفتم
وقتی بالای پله ها بودم نشستم رو پله های سرد و محکم سنگی تا صداشونو بشنوم
مادرم بود که داشت با مادر جونگ کوک بحث می کرد
مادر➖: التماست میکنم یه کاری کن ات و جونگ کوک دوباره به هم برسن من دیگه واقعاً نمی دونم از دست جونگ کوک چیکار کنم خستم کرده
بخدا دیگه منم دیوونم کرده نمی دونم سرمو به کدوم بیابون بزنم
از وقتی که فهمیده ات قراره با مرد دیگه ازدواج کنه خیلی بدتر شده فرقی با بیمارای زنجیری نداره اگه زنجیرشو پاره کنه دیگه نمیشه به هم چفتش داد و قفل و زنجیرش کرد
می ترسم به خودش صدمه بزنه یا یه کاری دست خودش بده یا ات یا اون پسره یا هرکس دیگه ای که مانعش شه
تو هم یه مادری می تونی درکم کنی بفهمی چه حسی دارم ات دختر توعه و جونگ کوک هم پسر من
حاضرم به پات بیوفتم و ازت التماس کنم ات رو قانع کنی که برگرده پیشش اون دیوونه ی ات عه و فقط ات می تونه آرومش کنه تنها شفای دردش همونه
کمکم کن
مامان➕: منم بخدا هربار دارم بهش همینارو میگم اما کو گوش شنوا...
از این پسره اصلا خوشم نمیاد یه تار موی جونگ کوک می ارزه به صدتای اون منم به هیچ وجه نمی خوام بجز جونگ کوک کس دیگه ای دومادم شه
خودتم می دونی که بعنوان یه مادر... ات چقدر برام مهمه اگه بخوام شوهر مناسبی براش انتخاب کنم فقط جونگ کوک رو به عنوان یه همسر و عاشق واقعی و یه مرد کامل قبول میکنم اما ات...
خیلی لجباز و مغروره فقط به حرف خودشه تنها منطقی که داره احساساتشه که نمی تونم تغییرش بدم مگه اینکه مجبورش کنم که منم می ترسم اون یه وقت یه کاری دست خودش بده
دیگه تحملم تموم شده بود و صبرم به ته کشیده بود پس رفتم تو اتاقم تا صداشونو نشنوم
وقتی نشستم رو همون جور که آروم بغض می کردم و اشکام از گونه هام سرازیر میشد و می چکید رو تخت کفشای پاشنه بلندمو در آوردم و پرت کردم سمت یه طرف اتاق که...
شرط
۱۰۰ لایک ➕ ۱۰۰ کام
از زبان جونگ کوک
➖: نفهمیدم تو الان چی گفتی؟
طوری حرف نزن که انگار ما با هم رابطه ای داشتیم
چیزی بین من تو اتفاق نیفتاده که بخوای نگران از دست دادنش باشی
(اریکا بغض کرده اما جلوی اشکاشو گرفته و فقط با نفرت به جونگ کوک خیره شده اون بدبختم درگیر عشق یه طرفه بود)
از زبان ات
شب تو شهربازی که بودیم با تهیونگ خیلی بهم خوش گذشت اما حس میکنم اون لذت قبلی رو برام نداره وقتی با جونگ کوک رفتم یه خاطره ی دل انگیز دردناک تری رو برام ساخت
شاید من دارم سخت و پیچیدش میکنم چون جونگ کوک اولین مردی بود که عاشقش شدم اینو میگم چون تجربه ی اول همیشه بعد ها در گذر زمان تلخ ترین خاطرتاتو برای آدم میسازه
وقتی پامو تو خونه گذاشتم صدای پچ پچ های مادرم به گوشم رسید و باعث کنجکاویم شد یواشکی آروم آروم سمتشون قدم برداشتم از پله ها بالا رفتم
وقتی بالای پله ها بودم نشستم رو پله های سرد و محکم سنگی تا صداشونو بشنوم
مادرم بود که داشت با مادر جونگ کوک بحث می کرد
مادر➖: التماست میکنم یه کاری کن ات و جونگ کوک دوباره به هم برسن من دیگه واقعاً نمی دونم از دست جونگ کوک چیکار کنم خستم کرده
بخدا دیگه منم دیوونم کرده نمی دونم سرمو به کدوم بیابون بزنم
از وقتی که فهمیده ات قراره با مرد دیگه ازدواج کنه خیلی بدتر شده فرقی با بیمارای زنجیری نداره اگه زنجیرشو پاره کنه دیگه نمیشه به هم چفتش داد و قفل و زنجیرش کرد
می ترسم به خودش صدمه بزنه یا یه کاری دست خودش بده یا ات یا اون پسره یا هرکس دیگه ای که مانعش شه
تو هم یه مادری می تونی درکم کنی بفهمی چه حسی دارم ات دختر توعه و جونگ کوک هم پسر من
حاضرم به پات بیوفتم و ازت التماس کنم ات رو قانع کنی که برگرده پیشش اون دیوونه ی ات عه و فقط ات می تونه آرومش کنه تنها شفای دردش همونه
کمکم کن
مامان➕: منم بخدا هربار دارم بهش همینارو میگم اما کو گوش شنوا...
از این پسره اصلا خوشم نمیاد یه تار موی جونگ کوک می ارزه به صدتای اون منم به هیچ وجه نمی خوام بجز جونگ کوک کس دیگه ای دومادم شه
خودتم می دونی که بعنوان یه مادر... ات چقدر برام مهمه اگه بخوام شوهر مناسبی براش انتخاب کنم فقط جونگ کوک رو به عنوان یه همسر و عاشق واقعی و یه مرد کامل قبول میکنم اما ات...
خیلی لجباز و مغروره فقط به حرف خودشه تنها منطقی که داره احساساتشه که نمی تونم تغییرش بدم مگه اینکه مجبورش کنم که منم می ترسم اون یه وقت یه کاری دست خودش بده
دیگه تحملم تموم شده بود و صبرم به ته کشیده بود پس رفتم تو اتاقم تا صداشونو نشنوم
وقتی نشستم رو همون جور که آروم بغض می کردم و اشکام از گونه هام سرازیر میشد و می چکید رو تخت کفشای پاشنه بلندمو در آوردم و پرت کردم سمت یه طرف اتاق که...
شرط
۱۰۰ لایک ➕ ۱۰۰ کام
۴۷.۹k
۱۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۴۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.