tough love part24 🗝️🪦⛓️🫦
tough love part24 🗝️🪦⛓️🫦
از زبان ات
میویس: دلم رحم داشته باش حداقل دلت برای یه پیر زن ۷۷ ساله که قرار شه 78 ساله بسوزه که چقدر شما رو دوست داره و به فکر آیندتونه
اون هنوز حتی خودشم نمی دونه که فقط کمتر از یک ماه دیگه وقت داره
قبلا اون وقتی شنید شما از هم طلاق گرفتید سکته ی اولش رو زد حالا اگه بشنوه که شما برای بار دوم و آخرین بار از هم طلاق گرفتید سکته ی دومش رو میزنه و اون وقت خونش می افته به گردن خودت
ات می دونم برات سخته و نباید ازت همچین چیزی رو درخواست کنم اما فقط همین یه بار التماست میکنم فقط وانمود کن که هنوز زن داداشمی و از هم طلاق نگرفتین و بینتون فاصله ای صورت نگرفته
➕: میویس... خواهش می کنم ازم همچین چیزی رو نخواه نمی تونم واقعا دیگه نمی تونم تحمل کنم اگه تو هم نمی خوای خون من به گردنت بیوفته همچین چیزی رو ازم دیگه هرگز نخواه
خدافظ
میویس: اما ات به حرفم گوش قطع نکن
اما من قطع کردم دیگه نمی خواستم صدای هیچکدومشونو بشنوم همه ی اینا فقط تقصیر جونگ کوکه
اونه که مقصره پدرشم بخاطر اون سکته کرد و مرد مادر بزرگم بخاطر اشتباهات اون سکته کرد اگه شوهر لایق و مناسبی برام بود مجبور نمیشدم ازش طلاق بگیرم اونم دوبار
حالا هم هر اتفاقی که بیوفته تقصیر خودشه نه من پس به من هیچ ربطی نداره که کادر بزرگشون برای بار آخر سکته کنه و بمیره
.......
شب وقتی خواستم بخوابم یه نیروی منفی مجبورم میکرد که با میویس تماس بگیرم که میام
این حس لعنتی نمی زاشت بخوابم نباید انقدر سنگدل و بی رحم باشم هرچند که تقصیر جونگ کوکه اما من نباید جورشو بکشم که
اما گناه اون پیرزن بیچاره چیه که باید سکته کنه و بمیره؟ دیگه آخرای مرگشه حداقل باید بزارم با دل خوشی های الکی از دنیا بره و فکر کنه که من و جونگ کوک واقعاً زن و شوهریم در صورتی که یک ساله که از هم طلاق گرفتیم
اما درآخر با میویس تماس گرفتم و گفتم که میام چون چاره ی دیگه ای بجز این انتخاب نداشتم
می ترسم آخرش همین پیرزن خوش قلب و مهربونه دم مرگ و مردنی من و جونگ کوک رو به هم برسونه که امکانش زیر صفر چون من دیگه خر نمیشم برگردم دلمم برای هیچکس نمی سوزه
حتی اگه کل دنیا برام بمیره من دیگه پیش جونگ کوک بر نمیگردم
شرط
۱۲۵ لایک ۱۰۰ کام
از زبان ات
میویس: دلم رحم داشته باش حداقل دلت برای یه پیر زن ۷۷ ساله که قرار شه 78 ساله بسوزه که چقدر شما رو دوست داره و به فکر آیندتونه
اون هنوز حتی خودشم نمی دونه که فقط کمتر از یک ماه دیگه وقت داره
قبلا اون وقتی شنید شما از هم طلاق گرفتید سکته ی اولش رو زد حالا اگه بشنوه که شما برای بار دوم و آخرین بار از هم طلاق گرفتید سکته ی دومش رو میزنه و اون وقت خونش می افته به گردن خودت
ات می دونم برات سخته و نباید ازت همچین چیزی رو درخواست کنم اما فقط همین یه بار التماست میکنم فقط وانمود کن که هنوز زن داداشمی و از هم طلاق نگرفتین و بینتون فاصله ای صورت نگرفته
➕: میویس... خواهش می کنم ازم همچین چیزی رو نخواه نمی تونم واقعا دیگه نمی تونم تحمل کنم اگه تو هم نمی خوای خون من به گردنت بیوفته همچین چیزی رو ازم دیگه هرگز نخواه
خدافظ
میویس: اما ات به حرفم گوش قطع نکن
اما من قطع کردم دیگه نمی خواستم صدای هیچکدومشونو بشنوم همه ی اینا فقط تقصیر جونگ کوکه
اونه که مقصره پدرشم بخاطر اون سکته کرد و مرد مادر بزرگم بخاطر اشتباهات اون سکته کرد اگه شوهر لایق و مناسبی برام بود مجبور نمیشدم ازش طلاق بگیرم اونم دوبار
حالا هم هر اتفاقی که بیوفته تقصیر خودشه نه من پس به من هیچ ربطی نداره که کادر بزرگشون برای بار آخر سکته کنه و بمیره
.......
شب وقتی خواستم بخوابم یه نیروی منفی مجبورم میکرد که با میویس تماس بگیرم که میام
این حس لعنتی نمی زاشت بخوابم نباید انقدر سنگدل و بی رحم باشم هرچند که تقصیر جونگ کوکه اما من نباید جورشو بکشم که
اما گناه اون پیرزن بیچاره چیه که باید سکته کنه و بمیره؟ دیگه آخرای مرگشه حداقل باید بزارم با دل خوشی های الکی از دنیا بره و فکر کنه که من و جونگ کوک واقعاً زن و شوهریم در صورتی که یک ساله که از هم طلاق گرفتیم
اما درآخر با میویس تماس گرفتم و گفتم که میام چون چاره ی دیگه ای بجز این انتخاب نداشتم
می ترسم آخرش همین پیرزن خوش قلب و مهربونه دم مرگ و مردنی من و جونگ کوک رو به هم برسونه که امکانش زیر صفر چون من دیگه خر نمیشم برگردم دلمم برای هیچکس نمی سوزه
حتی اگه کل دنیا برام بمیره من دیگه پیش جونگ کوک بر نمیگردم
شرط
۱۲۵ لایک ۱۰۰ کام
۴۴.۰k
۱۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۵۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.