My amygdala
My amygdala
Part2
....آهو ویو....
....چند روز بعد....
تو این چند روز از بس آهنگ امینگدال رو گوش کردم از گوشم حس میکنم داره خون میاد و همش تو مغزم اکو میشه(تکرار)
امروز رفتم با مامان و بابام خودمو تو کلاس کره ای و ژیمناستیک ثبت نام کردم قبلا ژیمناستیک رفته بودم ولی حس میکردم دارم چاق میشم پس به خودم یه رژیم دادم
... دوماه بعد...
امتحانا ی خرداد تموم شده بود دیگه و خب میدونم خوب دادم
توی این دوما هر روز با مینسو حرف میزدم و هم کلاسام رو میرفتم از طرفی کره ای رو از پایه بلد شده بودم دیگه
امروز توی باشگاه یه دنس پر کردم که خودم طراحی کرده بودم چون میخواستم برا کمپانی جی وای پی بفرستم من واقعا قبل از کیپاپر شدنم رویای خوانندگی و دنسری رو داشتم
دنس و چیزای مربوطه که خواسته بود رو فرستادم اگر هم قبول نمیشدم اشکالی نداشت چون مامان و بابام کارای رفتن و کرده بودن
توی این چند روز زیاد مینسو رو میدیدم چون میدونستم دیگه قرار نیست مثل قبل ببینمش
تا اینکه اونم خبر داده که میخوان مهاجرت کنن به کره مثل ما
دوهفته شد ولی خبری از قبولی من نیومد
... پرش زمانی به آخر تابستون...
الان وسطای شهریوریم و هم خانواده ی ما هم خانواده مینسو جفتمون پرواز داشتیم من با تمام دوستام و فامیل خداحافظی کردم(پدر و مادر مینسو و آهو بر میگردن و فقط دارن میرن که اطمینان حاصل کنن)
دیگه رفتیم تو هواپیما نشستیم جالبه صندلیه من کنار صندلیه مینسو بود گوشیم و رو حالت پرواز گزاشتم ولی کلی عکس و فیلم گرفتم (استایل فرودگاه رو میزارم)
.....
ببینین چه ادمین خوبیم با اینکه شرطا نرسیده بود بازم گذاشتم لایک و فالو فراموش نشه نظرت رو در مورد پستم بگو
Part2
....آهو ویو....
....چند روز بعد....
تو این چند روز از بس آهنگ امینگدال رو گوش کردم از گوشم حس میکنم داره خون میاد و همش تو مغزم اکو میشه(تکرار)
امروز رفتم با مامان و بابام خودمو تو کلاس کره ای و ژیمناستیک ثبت نام کردم قبلا ژیمناستیک رفته بودم ولی حس میکردم دارم چاق میشم پس به خودم یه رژیم دادم
... دوماه بعد...
امتحانا ی خرداد تموم شده بود دیگه و خب میدونم خوب دادم
توی این دوما هر روز با مینسو حرف میزدم و هم کلاسام رو میرفتم از طرفی کره ای رو از پایه بلد شده بودم دیگه
امروز توی باشگاه یه دنس پر کردم که خودم طراحی کرده بودم چون میخواستم برا کمپانی جی وای پی بفرستم من واقعا قبل از کیپاپر شدنم رویای خوانندگی و دنسری رو داشتم
دنس و چیزای مربوطه که خواسته بود رو فرستادم اگر هم قبول نمیشدم اشکالی نداشت چون مامان و بابام کارای رفتن و کرده بودن
توی این چند روز زیاد مینسو رو میدیدم چون میدونستم دیگه قرار نیست مثل قبل ببینمش
تا اینکه اونم خبر داده که میخوان مهاجرت کنن به کره مثل ما
دوهفته شد ولی خبری از قبولی من نیومد
... پرش زمانی به آخر تابستون...
الان وسطای شهریوریم و هم خانواده ی ما هم خانواده مینسو جفتمون پرواز داشتیم من با تمام دوستام و فامیل خداحافظی کردم(پدر و مادر مینسو و آهو بر میگردن و فقط دارن میرن که اطمینان حاصل کنن)
دیگه رفتیم تو هواپیما نشستیم جالبه صندلیه من کنار صندلیه مینسو بود گوشیم و رو حالت پرواز گزاشتم ولی کلی عکس و فیلم گرفتم (استایل فرودگاه رو میزارم)
.....
ببینین چه ادمین خوبیم با اینکه شرطا نرسیده بود بازم گذاشتم لایک و فالو فراموش نشه نظرت رو در مورد پستم بگو
۴.۶k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.