سناریو بی تی اس
"دارین دعوا میکنید و ناخوداگاه،عصبی سرت داد میزنه"
نامجون؛
چند ثانیه فقط متعجب به زمین خیره میشه..!
وقتی میفهمه داری گریه میکنی از خودش ناراحت میشه و با لکنت میگه؛
.ب..ببخشید..چاگی...قصدم..این نبود..واقعا..معذرت میخوام..!
______________
جین؛
بعد از داد زدنش از دست خودش عصبی میشه و باعث میشه بیشتر دعواتون اوج بگیره..! و منطقش هم اینه که تقصیر خودته که اذیتش کردی و عصبانیش کردی و باعث شدی داد بزنه!
______________
یونگی؛
بر خلاف چیزیایی که بقیه راجبع بهش میگن..
خیلی زود بغضش گرفت و معذرت خواهی کرد!
بعد هم بدون اینکه بزاره چیزی بگی برای اینکه حداقل اشکاتو نبینه سریع بقلت کرد و سرشو توی گردنت فرو برد..!
______________
جیهوپ؛
اونقدرا هم در لحظه احساساتی نشد ولی واقعا ته دلش ناراحت و عصبی بود که بی دلیل و بخاطر دغدغه های بیرون و محل کارش عصبانیتش رو سرت خالی کرده!
رفت اتاق و درو بست...
بعد از یه مدت با چشمای قرمز و خیس اومد بیرون و گفت؛
چاگی من متاسفم! بیا حرف بزنیم.
______________
جیمین؛
عصبی دستشو توی موهاش فرو میبره..سرشو بالاتر میبره و با اون چشمای قرمز شده از شدت عصبانیت بهت نگاه میکنه...با دستش سرتو بالا میاره و یکم خم میشه
و بدون هیچ دیالوگی بینتون...آروم یه کیس رو شروع میکنه!
______________
تهیونگ؛
سریع گریش میگیره..!
.چاگی..من..من واقعا..معذرت میخوام!
و میره بیرون! تعجب میکنی ولی میشینی یه گوشه و شروع میکنی به گریه کردن! صدای باز شدن در، قدم هاش و گذاشتن یه بسته روی میز جلوت رو میشنوی و سرتو آروم بلند میکنی..! و با یه سوپرایز بزرگ مواجه میشی!
______________
جونگکوک؛
انقدر با اخم و عصبانیت بدون اینکه توی چهرش حتی ذرهای پشیمونی دیده بشه بهت زل زده بود که گریت گرفت و بهش پشت کردی که بری اتاق..!
که از پشت محکم میگرت و بغلت میکنه!
درحالی که دستات روی صورتته و داری گریه میکنی دستاتو میبوسه!
اینم یه جور معذرتخواهیه دیگه...تو ببخشش!
__________________________________________
بگید که کدوم پارت به نظرتون بهتر بود کدومو بیشتر دوست داشتید!
و اینکه اگه درخواستی دارید بگین؛حتما میزارم!
نامجون؛
چند ثانیه فقط متعجب به زمین خیره میشه..!
وقتی میفهمه داری گریه میکنی از خودش ناراحت میشه و با لکنت میگه؛
.ب..ببخشید..چاگی...قصدم..این نبود..واقعا..معذرت میخوام..!
______________
جین؛
بعد از داد زدنش از دست خودش عصبی میشه و باعث میشه بیشتر دعواتون اوج بگیره..! و منطقش هم اینه که تقصیر خودته که اذیتش کردی و عصبانیش کردی و باعث شدی داد بزنه!
______________
یونگی؛
بر خلاف چیزیایی که بقیه راجبع بهش میگن..
خیلی زود بغضش گرفت و معذرت خواهی کرد!
بعد هم بدون اینکه بزاره چیزی بگی برای اینکه حداقل اشکاتو نبینه سریع بقلت کرد و سرشو توی گردنت فرو برد..!
______________
جیهوپ؛
اونقدرا هم در لحظه احساساتی نشد ولی واقعا ته دلش ناراحت و عصبی بود که بی دلیل و بخاطر دغدغه های بیرون و محل کارش عصبانیتش رو سرت خالی کرده!
رفت اتاق و درو بست...
بعد از یه مدت با چشمای قرمز و خیس اومد بیرون و گفت؛
چاگی من متاسفم! بیا حرف بزنیم.
______________
جیمین؛
عصبی دستشو توی موهاش فرو میبره..سرشو بالاتر میبره و با اون چشمای قرمز شده از شدت عصبانیت بهت نگاه میکنه...با دستش سرتو بالا میاره و یکم خم میشه
و بدون هیچ دیالوگی بینتون...آروم یه کیس رو شروع میکنه!
______________
تهیونگ؛
سریع گریش میگیره..!
.چاگی..من..من واقعا..معذرت میخوام!
و میره بیرون! تعجب میکنی ولی میشینی یه گوشه و شروع میکنی به گریه کردن! صدای باز شدن در، قدم هاش و گذاشتن یه بسته روی میز جلوت رو میشنوی و سرتو آروم بلند میکنی..! و با یه سوپرایز بزرگ مواجه میشی!
______________
جونگکوک؛
انقدر با اخم و عصبانیت بدون اینکه توی چهرش حتی ذرهای پشیمونی دیده بشه بهت زل زده بود که گریت گرفت و بهش پشت کردی که بری اتاق..!
که از پشت محکم میگرت و بغلت میکنه!
درحالی که دستات روی صورتته و داری گریه میکنی دستاتو میبوسه!
اینم یه جور معذرتخواهیه دیگه...تو ببخشش!
__________________________________________
بگید که کدوم پارت به نظرتون بهتر بود کدومو بیشتر دوست داشتید!
و اینکه اگه درخواستی دارید بگین؛حتما میزارم!
۲۶.۸k
۲۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.