روی تخته یه چیزایی نوشته شده بود.. عه سواله.. ایول ینی جز
روی تخته یه چیزایی نوشته شده بود.. عه سواله.. ایول ینی جزوه داده؟
_ببخشید استاد... اینا جزوه هستن؟
استاد: بله عزیزم
_خیلی خب من همین الان مینویسم..
فقط اجازه هست که یه چیزی بخورم؟ چون اینشکلی سریع تر میشم.
استاد: اوکی باش اشکال نداره..
آبنبات چوبیم رو از کیفم دراوردم و بازش کردم و گذاشتم دهنم
بیست دقیقه مونده بود تا استراحت تموم شه.. کتاب و خودکارامو در اوردم نوشتم جزوه رو..
پنج دقیقه گذشته بود و دوتا سوال مونده بود..
اونام نوشتم و سریع شروع کردم به خوندن.. ده دقیقه دیگه مونده بود تا زنگ تموم شه تا اینکه در کلاس باز شد.. ناخودآگاه سمت در برگشتم و با جیمین و جنی مواجه شدم..
جنی: عشقم.. ببین اون دختره اومده کنار تو.. مگه قرار نبود من کنار تو بشینم..؟
+نمیدونم حتما استاد گفته دیگه.. بیخیالش.. امروز فکر کنم جاها عوض شه..
جنی: اوم باشه.
جنی خودشو بالا کشید و لپ جیمینو بوس کرد... ای ای ایییی چقد چندش..
جیمین کم کم اومد سمت من و نشست سر جاش..
استاد وارد کلاس شد رو به من گفت
استاد: لیا جان.. نوشتی سوالا رو؟
_بله استاد..
اهم اهم اهم(سرفع)
چرا؟ چرا حرفای جیمین همش ت سرمه اخه؟ سرم گیج میرف.. اسم داشتم من..
اسپرم رو در اوردم و زدمش..
+اسم داری؟
_ب ت مربوط نیس.
سرم رو گذاشتم رو دفترم که یه صدا شنیدم..
؟؟: لیاااااااااا این تویییییی؟
این صدا چقد اشناس با بیحالی سرمو اوردم بالا که با اون رو به رو شدم..
_ببخشید استاد... اینا جزوه هستن؟
استاد: بله عزیزم
_خیلی خب من همین الان مینویسم..
فقط اجازه هست که یه چیزی بخورم؟ چون اینشکلی سریع تر میشم.
استاد: اوکی باش اشکال نداره..
آبنبات چوبیم رو از کیفم دراوردم و بازش کردم و گذاشتم دهنم
بیست دقیقه مونده بود تا استراحت تموم شه.. کتاب و خودکارامو در اوردم نوشتم جزوه رو..
پنج دقیقه گذشته بود و دوتا سوال مونده بود..
اونام نوشتم و سریع شروع کردم به خوندن.. ده دقیقه دیگه مونده بود تا زنگ تموم شه تا اینکه در کلاس باز شد.. ناخودآگاه سمت در برگشتم و با جیمین و جنی مواجه شدم..
جنی: عشقم.. ببین اون دختره اومده کنار تو.. مگه قرار نبود من کنار تو بشینم..؟
+نمیدونم حتما استاد گفته دیگه.. بیخیالش.. امروز فکر کنم جاها عوض شه..
جنی: اوم باشه.
جنی خودشو بالا کشید و لپ جیمینو بوس کرد... ای ای ایییی چقد چندش..
جیمین کم کم اومد سمت من و نشست سر جاش..
استاد وارد کلاس شد رو به من گفت
استاد: لیا جان.. نوشتی سوالا رو؟
_بله استاد..
اهم اهم اهم(سرفع)
چرا؟ چرا حرفای جیمین همش ت سرمه اخه؟ سرم گیج میرف.. اسم داشتم من..
اسپرم رو در اوردم و زدمش..
+اسم داری؟
_ب ت مربوط نیس.
سرم رو گذاشتم رو دفترم که یه صدا شنیدم..
؟؟: لیاااااااااا این تویییییی؟
این صدا چقد اشناس با بیحالی سرمو اوردم بالا که با اون رو به رو شدم..
۶.۲k
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.