پارت Blood moon

پارت ۱۲۰ Blood moon



به حرفش گوش ندادم که داد زد

کوک:میگم به من نگاه کن

از دادش چشامو بستم و بهش نگاه کردم

کوک:با اجازه کی رفتی ؟

اروم گفتم

ا/ت:ببخشید

دستشو اورد بالا و محکم خوابوند تو گوشم چشام و بستم و اجازه دادم اشکام بریزه




داد زد


کوک:چشاتو باز کن

چشامو باز کردم و با چشای اشکی و پر بغض بهش خیره شدم

کوک:رفتی سراغ اون اشغالا؟


هیچی نگفتم

کوک:با توم اشغال رفتی سراغ اون دوستای حرومیت


ا/ت:مراقب...


نذاشت ادامه حرفمو بزنم ایندفعه با شدت بیشتری زد تو صورتم که

از بینیم خون راه افتاد و روز زمین نشستم و بلند زدم زیر گریه


سوجین اومد طرفم و بغلم کردو رو به جونگکوک با عصبانیت گفت


سوجین:وحشی نمیفهمی حاملست؟


کوک:تویکی دهنتو ببند که هرچی میکشم از تو میکشم با اجازه کی بردیش هواخوری؟


ا/ت:خوب کاری کرده ازت بدم میاد


دوباره اومد طرفم که سریع دستمو جلوم گرفتم


جیمین سریع رفت جلوش و گرفت

جیمین:چه غلطی کردی؟هاااااااااااااااان؟

چیزی نگفتم و سرمو تو بغل سوجین قایم کردم و زار زدم



کوک: به زنت بگو حرمتشو نگه داره به مولا میزنم حالش و میگیرم


سوجین:مثلا چه کاری میخوای بکنی؟


که با داد جیمین ساکت شد



جیمین:سوجیننننننننننننن
دیدگاه ها (۱۹)

پارت ۱۲۱ Blood moonسوجین با عصبانیت زل زد تو چشای جونگکوککوک...

پارت ۱۲۲ Blood moonدستم داشت زیر فشار دستش له میشد با گریه گ...

پارت ۱۱۹ Blood moon دستمو گرفت و داد زد سوجین:چرا اینقده سرد...

@kim_park_fic باهم یه کانال ایتا زدیمخواستی جوین بدهhttps://...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۸۳ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط