همسایه ی من جئون جونگ کوکه p

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p²⁶ )

یونا: کجا..هق..میری؟؟

ا/ت: بودنت اینجا بدتره یونا
فقط ازینجا برو

یونا: هق..باشه..کلیدو بده..!

ا/ت: تو با این حالت پشت فرمون نشینی بهتره یونا

برات تاکسی میگیرم.

راوی:

ا/ت برای یونایی که حالش بد بود و انگار شکست عشقی خورده بود، تاکسی گرفت.

بعد از اینکه یونا رو سوار اون تاکسی کرد سریعا وارد اون بار یا بهتره بگیم اون دیوونه خونه، شد.

نگاهی به اطرافش کرد

انسانهایی که بدون هیچ گونه شرمی، درحال انجام هرکاری بودند.

حالش از این مکان بهم میخورد

کسی مجبورش نکرده بود که اونجا بمونه
ولی با این حال نمیتونست از اونجا بره

چون تنها جایی بود که با بونن در اونجا، یاد و خاطرات معشوقه ی قدیمیش، در ذهنش مرور میشد.

کمی نوشید و متوجه شد بازم داره مست میشه

یعنی انقدر ظرفیتش کم بود؟
که با کمی خوردن از اون مست شد؟

البته با این حالی که داشت، قطعا سریع مست میشد.

دلتنگ بود.
دلتنگ کسی که دیگه برنمیگرده
شاید دیگه هیچوقت نتونه حتی ببینتش.

چشاش از شدت مستی و خستگی داشتن بسته میشدن که حضور یکی رو در کنار خودش حس کرد!

اون کی بود؟
باهاش چیکار داشت؟
اینهمه جا، چرا کنار اون نشسته؟؟
دیدگاه ها (۱۵)

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p²⁷ ) کم کم متوجه موقعیتی که تو...

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p²⁸ )پسری که اون رو نجات داده ب...

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p²⁵ ) فلش بک: هالووین سال ۲۰۱۶....

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p²⁴ ) راوی: ا/ت از این حرف جونگ...

"سرنوشت "p,34...کانر : ( مست ) ... ا/تت ‌.... میدونستی شیفته...

hyunjin

شوهر دو روزه. پارت۷۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط