در اتاقی که به اندازه یک تنهایی ست

در اتاقی که به اندازه یک تنهایی ست
دل من
که به اندازه یک عشق ست
به بهانه های ساده خوشبختی خود می نگرد
به زوال زیبای گل ها در گلدان
به نهالی که تو
در باغچه خانه مان کاشته ای
و به آواز قناری ها
که به اندازه یک پنجره می خوانند
آه
سهم من این ست
سهم من این ست

#فروغ_فرخزاد
#شعر

فواره وار سر به هوایی و سر به زیر !

چون تلخی شراب دل آزار و دلپذیر

ماهی تویی و آب من و تنگ روزگار

من در حصار تنگ و تو در مشت من اسیر

مرداب زندگی همه را غرق کرده است

ای عشق همتی کن و دست مرا بگیر

ای مرگ می رسی به من اما چه قدر زود

ای عشق می رسم به تو اما چه قدر دیر

شیرینی فراق کم از شور وصل نیست

گر عشق مقصد ست خوشا لذت مسیر

چشم انتظار حادثه ای ناگهان مباش

با مرگ زندگی کن و با زندگی بمیر ...


#فاضل_نظری
#غزل#شعر
دیدگاه ها (۶)

میگم خستم از این تنهایی و دوریمیگی باشه همین روزا میام پیشتم...

چون سنگها صدای مرا گوش میکنیسنگی و ناشنیده فراموش میکنیرگبار...

در اتاقی که به اندازه یک تنهایی ستدل منکه به اندازه یک عشق س...

ماهِ روی تو که بر چهره ی مهتــاب نشست عشق همراهِ غــزل بر دل...

💕وقتی که روح عشق رااینگونه عریان می کنی درواژه های شعر من گو...

وقتی که روح عشق رااینگونه عریان می کنی درواژه های شعر من گوی...

بقای عشق باورم نیست ولی عشق تو پایانم شدرفتی و خاک من آغشته ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط