The failure of love

The failure of love
p7

«چند ساعت بعد»
با صدا زدنای یکی‌ از خواب بیدار شدم
--دخترم بیا پایین شام امادست
+باشه زن عمو «خوابالود »

بعد از اینکه عموم از اتاق خارج شد از رو تخت بلند شدم و wc دست صورتم رو شستم لباسم رو عوض کردم و رفتم طبقه پایین.
دیدم عموم اومده رفتم بغلش.

+سلام عمو
/سلام الا حالت چطوره
+خوبم عمو دلم واستون تنگ شده بود
/ منم همینطور ،
+«از بغل عموم جدا شدم »
/چقد بزرگ شدی الا دیگه اون ریزه میزه شیطون نیستی

« نشستن رو مبل»

/ شنیدم ازدواج کردی
+ا..اره ازدواج کردم
/ببخشید که نتونستم بیام عروسیت
+اشکالی نداره
/ راستی چرا اومدی پاریس پس شوهرت کجاست
+واسه کارای شرکت می خواست بیاد پاریس منم همراهش اومدم
/کار خوبی کردی اومدی
+« لبخند»هوم
/ راستی شوهرت چیکارست
+ شرکت داره
/آهان
+ میگم عمو تهیونگ کجاست
/واسه ادامه تحصیل فرستادمش کانادا اگه بفهمه اومدی مطمئنم خوشحال میشه
+ هیم
-- بیاین دیگه
/باشه اومدیم
••••
رفتیم سر میز نشستیم، داشتم اولین لغمه مو می‌خوردم که در عمارت با ظربه باز شد......


بنظرتون کیه🤔

#فیک #چندپارتی #تکپارتی #رمان #سناریو
#بی_تی_اس #بنگتن #بنگتن_بویز #کیپاپ
#جونگکوک