فراتر از دوستی³⁴
فراتر از دوستی³⁴
jisung:
" هیونجین به دل نگیر یکم عصبانیه "
Hyunjin:
" باز چیشده ؟ "
jisung:
" جی وای پی رفته رو اعصابش بخاطر مومنت جدید مینسونگ بعد پرسید که واقعن با هم کاپلین یا نه بعد من گفتم آره خواست بیاد بگه که خبر رو نمیخاد پخش کنه مینهو از دست من عصبانی شد که چرا گفتم آره ، دروغ که نگفتم هیونگ "
Hyunjin:
" بد که نگفتی ، هی هیونگ خب میذاشتی پخش کنه ، تو که دوست داشتی به عالم و آدم بگی که روی جیسونگ حس مالکیت داری "
Lee know :
" رو اعصابم نرو بچه چیزی نمیدونی فکت رو ببند "
Hyunjin:
" ای بابا ، بگذریم ، میخوام امروز یکی رو بهتون معرفی کنم که خیلی دیدینش و شخصیتش رو دوست دارین ولی هویت واقعیش رو پیشمن نمیدونین ، در واقع امروز میخوام دوست پسرم رو بهتون نشون بدم ، آماده این ؟ "
changeben:
" خدایاااا ، تو الان تاپی یا باتم؟ "
Hyunjin:
" هیونگ ببینیش معلوم میشه جدا از این به کسی ربطی نداره "
هیونجین آروم فیلیکس رو از پشتش آورد بیرون اعضا از دیدن فیلیکس که به عنوان دوست پسر هیونجین معرفی شده بود چشماشون گرد شده بود
changeben:
" خدایا ، مغزم پوکید ، دکتر لی ؟ وایسا ما بد برداشت کردیم حتما دوستته و چون پسره میگی دوست پسر اصن امکان نداره غیر این "
Felix:
" راستش نه بد برداشت نکردین دوست بودیم ولی دیگه نیستیم دیگه یه چیزی فراتر از دوستی هستیم "
jisung:
" واو...خیلی به هم میاید *دست میزنه* هیونگ مبارکه ، ولی هیونگ دکتر لی هم خیلی باهوشه هم خیلی خوشگله ، مواظب باش ندزدنش، رو فرد خوبی دست گذاشتی ها "
Hyunjin:
" پوف...پسچی ؟ ، راستی من از شما ها عصبانی عم دیروز تولدم بود ولی هیچکی یادش نبود فقد بیبیم یادش بود برام تولد گرفت "
Lee know :
" هی بچه یعنی چی بیبیت تو با دکتر لی اهم اهم اهم کردی ؟ "
Hyunjin:
" دقیقا هیونگ "
Felix:
" * جلوی دهن هیونجین رو میگیره * من عذر میخوام ، دیشب خوب نخوابیده ، خب این کیک هستش که برای گرفتم و نخورد شما بخورین "
تنظیم کننده اومد و همه رفتن برای ضبط آهنگ
Felix:
نشسته بودم روی صندلی گاهی با گوشی مشغول میشدم گاهی هم به صدای هیونجین و اعضای گروهش گوش میکردم که داشتن آهنگ رو ضبط میکردن که یکی اومد بغلم نشست توجهی نکردم تا اینکه اسمم رو صدا زد
" لی فیلیکس؟ "
Felix:
" خودم هستم ، بفرمایید ؟ "
Jong eil:
" فکر نکنم یادتون باشه کیم جونگ ایل ، اون شب که مهمونی اومده بودید باهاتون حرف زدم ولی بعد رفتین "
Felix:
" بله یادمه عمرتون؟ "
Jong eil:
" هیچی منشی جی وای پی هستم ، اومدم به آیدل ها سر بزنم ، راستی رابطتون با آقای هوانگ هیونجین چیه ؟ "
Felix:
" عوم...فکر نکنم به کسی ربطی داشته باشه "
ادامه دارد...:)
jisung:
" هیونجین به دل نگیر یکم عصبانیه "
Hyunjin:
" باز چیشده ؟ "
jisung:
" جی وای پی رفته رو اعصابش بخاطر مومنت جدید مینسونگ بعد پرسید که واقعن با هم کاپلین یا نه بعد من گفتم آره خواست بیاد بگه که خبر رو نمیخاد پخش کنه مینهو از دست من عصبانی شد که چرا گفتم آره ، دروغ که نگفتم هیونگ "
Hyunjin:
" بد که نگفتی ، هی هیونگ خب میذاشتی پخش کنه ، تو که دوست داشتی به عالم و آدم بگی که روی جیسونگ حس مالکیت داری "
Lee know :
" رو اعصابم نرو بچه چیزی نمیدونی فکت رو ببند "
Hyunjin:
" ای بابا ، بگذریم ، میخوام امروز یکی رو بهتون معرفی کنم که خیلی دیدینش و شخصیتش رو دوست دارین ولی هویت واقعیش رو پیشمن نمیدونین ، در واقع امروز میخوام دوست پسرم رو بهتون نشون بدم ، آماده این ؟ "
changeben:
" خدایاااا ، تو الان تاپی یا باتم؟ "
Hyunjin:
" هیونگ ببینیش معلوم میشه جدا از این به کسی ربطی نداره "
هیونجین آروم فیلیکس رو از پشتش آورد بیرون اعضا از دیدن فیلیکس که به عنوان دوست پسر هیونجین معرفی شده بود چشماشون گرد شده بود
changeben:
" خدایا ، مغزم پوکید ، دکتر لی ؟ وایسا ما بد برداشت کردیم حتما دوستته و چون پسره میگی دوست پسر اصن امکان نداره غیر این "
Felix:
" راستش نه بد برداشت نکردین دوست بودیم ولی دیگه نیستیم دیگه یه چیزی فراتر از دوستی هستیم "
jisung:
" واو...خیلی به هم میاید *دست میزنه* هیونگ مبارکه ، ولی هیونگ دکتر لی هم خیلی باهوشه هم خیلی خوشگله ، مواظب باش ندزدنش، رو فرد خوبی دست گذاشتی ها "
Hyunjin:
" پوف...پسچی ؟ ، راستی من از شما ها عصبانی عم دیروز تولدم بود ولی هیچکی یادش نبود فقد بیبیم یادش بود برام تولد گرفت "
Lee know :
" هی بچه یعنی چی بیبیت تو با دکتر لی اهم اهم اهم کردی ؟ "
Hyunjin:
" دقیقا هیونگ "
Felix:
" * جلوی دهن هیونجین رو میگیره * من عذر میخوام ، دیشب خوب نخوابیده ، خب این کیک هستش که برای گرفتم و نخورد شما بخورین "
تنظیم کننده اومد و همه رفتن برای ضبط آهنگ
Felix:
نشسته بودم روی صندلی گاهی با گوشی مشغول میشدم گاهی هم به صدای هیونجین و اعضای گروهش گوش میکردم که داشتن آهنگ رو ضبط میکردن که یکی اومد بغلم نشست توجهی نکردم تا اینکه اسمم رو صدا زد
" لی فیلیکس؟ "
Felix:
" خودم هستم ، بفرمایید ؟ "
Jong eil:
" فکر نکنم یادتون باشه کیم جونگ ایل ، اون شب که مهمونی اومده بودید باهاتون حرف زدم ولی بعد رفتین "
Felix:
" بله یادمه عمرتون؟ "
Jong eil:
" هیچی منشی جی وای پی هستم ، اومدم به آیدل ها سر بزنم ، راستی رابطتون با آقای هوانگ هیونجین چیه ؟ "
Felix:
" عوم...فکر نکنم به کسی ربطی داشته باشه "
ادامه دارد...:)
۳.۶k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.