پارت ۳۳
پارت ۳۳
ددی_شوگره_اجباریه من
شب بود و همه شام خوردن...
سانامی داشت تلویزیون میدید ک سانو اومد نشست کانالو عوض کرد...
سانامی:: عهههه چرا کانالو عوض کردییییی
سانو:: از این خوشم نمیاد
سانامی:: انیمه خیلیم خوبه
سانو:: جم کن بچه
سانامی:: یا میزنی همونی ک میدیدم یا مو تو سرت نمیزارم
سانو:: بیا ببینم
سانامی پا شد و رفت وایساد بالا سرش ک اونم بلند شد
چشم تو چشم شدن و عصبی بودن...
سانامی:: کنترلو بده من
سانو:: عن نخور عن مال
سانامی با دست ب سینه سانو زد ک پرت شد رو مبل...
سانو پا شد و یقشو گرفت
شیومین:: اهمممم
سانو و سانامی از هم جدا شدن و نشستن
شیومین:: داشتین دعوا میکردین؟! اربابو صدا بزنم؟!
سانو:: ن..نه دعوا چیه
سانامی:: س..سانو جان بزن کانالی ک دوس داری
سانو:: عزیزم میزنم انیمه ببینی
سانامی:: م..مرسی
شیومین:: اوه عافرین رفیق شدین،میرم خونه مامانم،بای بای
سانو:: حالا میزارم ببینی صگه ولگرد
سانامی:: فقط از جلو چشام گمشو کثافته بی عقل
سانو پا شد و رفت...
پرش زمانی
ساعت ۲ شب
جیمین از اتاقش اومد بیرون و دید سانامی رو کاناپه نشسته
رفت پیشش...
جیمین:: تو تا این ساعت اینجا چیکار میکنی؟!
سانامی:: حییی..ب..ببخشید داشتم انیمه میدیدم
جیمین:: برو بخواب
سانامی:: اخراشه
جیمین:: گفتم برو تو اتاقت و بخواب
سانامی:: فقط یکم دیگه ازش مونده🥺
جیمین:: بگیرم بکنمت؟!
سانامی:: ن..نه ا..الان میرم
سانامی رفت تو اتاقش و گرفت خوابید...
ددی_شوگره_اجباریه من
شب بود و همه شام خوردن...
سانامی داشت تلویزیون میدید ک سانو اومد نشست کانالو عوض کرد...
سانامی:: عهههه چرا کانالو عوض کردییییی
سانو:: از این خوشم نمیاد
سانامی:: انیمه خیلیم خوبه
سانو:: جم کن بچه
سانامی:: یا میزنی همونی ک میدیدم یا مو تو سرت نمیزارم
سانو:: بیا ببینم
سانامی پا شد و رفت وایساد بالا سرش ک اونم بلند شد
چشم تو چشم شدن و عصبی بودن...
سانامی:: کنترلو بده من
سانو:: عن نخور عن مال
سانامی با دست ب سینه سانو زد ک پرت شد رو مبل...
سانو پا شد و یقشو گرفت
شیومین:: اهمممم
سانو و سانامی از هم جدا شدن و نشستن
شیومین:: داشتین دعوا میکردین؟! اربابو صدا بزنم؟!
سانو:: ن..نه دعوا چیه
سانامی:: س..سانو جان بزن کانالی ک دوس داری
سانو:: عزیزم میزنم انیمه ببینی
سانامی:: م..مرسی
شیومین:: اوه عافرین رفیق شدین،میرم خونه مامانم،بای بای
سانو:: حالا میزارم ببینی صگه ولگرد
سانامی:: فقط از جلو چشام گمشو کثافته بی عقل
سانو پا شد و رفت...
پرش زمانی
ساعت ۲ شب
جیمین از اتاقش اومد بیرون و دید سانامی رو کاناپه نشسته
رفت پیشش...
جیمین:: تو تا این ساعت اینجا چیکار میکنی؟!
سانامی:: حییی..ب..ببخشید داشتم انیمه میدیدم
جیمین:: برو بخواب
سانامی:: اخراشه
جیمین:: گفتم برو تو اتاقت و بخواب
سانامی:: فقط یکم دیگه ازش مونده🥺
جیمین:: بگیرم بکنمت؟!
سانامی:: ن..نه ا..الان میرم
سانامی رفت تو اتاقش و گرفت خوابید...
۲۷.۸k
۱۴ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.