W̸i̸t̸h̸o̸u̸t̸ y̸o̸u̸//
W̸i̸t̸h̸o̸u̸t̸ y̸o̸u̸//
____________________________________
( لباس یوری توی بار اسلاید۲)
(لباس تهیونگ توی بار اسلاید۳)
یوری- دم در منتظرش بودم, چرا نمیاد؟
بالاخره اومد.
تهیونگ - سلام!
یوری- سس...سلام!
تهیونگ دستم و گرفت و رفتیم داخل.
نشستیم روی یه صندلی.
گارسون- چی میل دارید؟
یوری-دوتا آبجو!
گارسونه- بله!
آبجو و خوردیم من حالم خیلی بد بود.
رفتم دست شویی یه اب به صورت ام زدم.
از دست شویی اومدم.
دیدم تهیونگ دم در دست شوویی و دستم گرفت بردم توی یه اتاق درازم کرد روی تخت پیرهن مردونه ی سفیدش درآورد و اومد سمتم وقتی فهمیدم قصدش چیه یه مشت بهش زدم و فرار کرم بیرون.
از بار اومدم بیرون سوار یه تاکسی شدم و رفتم سمت خونه.....
_______________________________________
ساعت ۱۲ شب-
یوری- روی تختم خوابیده بودم و به امروز فکر میکردم ، آه چه روز گندی بود.
هووووفففففف
وااایی نکنه تهیونگ فکر کرده من واسه اون کار به بار دعوتش کردم؟؟
اااههههه....ههههههه
نمیدونممممممم
صدای پیام گوشی -
گوشیم و برداشتم تهیونگ بود!!
پیام ناشناس- بیا یه این لوکیشن وگرنه دوست پسرت(منظورش تهیونگه) میکشم!!
چئیییی؟؟
یعنی تهیونگ گروگان گرفتن؟؟
ولی چه جوری؟....
سریع لباسم و عوض کردم و سوار ماشین سولی شدم .....
____________________________________
آخخخخخ جررر خووورد دستمممم!!
حمایت فراموش نشه:))🪐
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
فراموش نڪن ڪه لبخند بزنی..!!
____________________________________
( لباس یوری توی بار اسلاید۲)
(لباس تهیونگ توی بار اسلاید۳)
یوری- دم در منتظرش بودم, چرا نمیاد؟
بالاخره اومد.
تهیونگ - سلام!
یوری- سس...سلام!
تهیونگ دستم و گرفت و رفتیم داخل.
نشستیم روی یه صندلی.
گارسون- چی میل دارید؟
یوری-دوتا آبجو!
گارسونه- بله!
آبجو و خوردیم من حالم خیلی بد بود.
رفتم دست شویی یه اب به صورت ام زدم.
از دست شویی اومدم.
دیدم تهیونگ دم در دست شوویی و دستم گرفت بردم توی یه اتاق درازم کرد روی تخت پیرهن مردونه ی سفیدش درآورد و اومد سمتم وقتی فهمیدم قصدش چیه یه مشت بهش زدم و فرار کرم بیرون.
از بار اومدم بیرون سوار یه تاکسی شدم و رفتم سمت خونه.....
_______________________________________
ساعت ۱۲ شب-
یوری- روی تختم خوابیده بودم و به امروز فکر میکردم ، آه چه روز گندی بود.
هووووفففففف
وااایی نکنه تهیونگ فکر کرده من واسه اون کار به بار دعوتش کردم؟؟
اااههههه....ههههههه
نمیدونممممممم
صدای پیام گوشی -
گوشیم و برداشتم تهیونگ بود!!
پیام ناشناس- بیا یه این لوکیشن وگرنه دوست پسرت(منظورش تهیونگه) میکشم!!
چئیییی؟؟
یعنی تهیونگ گروگان گرفتن؟؟
ولی چه جوری؟....
سریع لباسم و عوض کردم و سوار ماشین سولی شدم .....
____________________________________
آخخخخخ جررر خووورد دستمممم!!
حمایت فراموش نشه:))🪐
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
فراموش نڪن ڪه لبخند بزنی..!!
۳.۷k
۲۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.