چند پارتی
چند پارتی
"Everything was fine until that day..."
پارت ¹
همه چیز خوب بود تا اون روزی ک...
سلام من مین سوجین هستم ۲۴ سالمه و دو ساله که با جئون جانگ کوک ک ۲۹ سالشه و بزرگترین مافیای کره یا بهتره بگم خطرناکترین مافیا ازدواج کردم من و کوک اولش باهم به اجبار ازدواج کردیم ولی بعد از دو ماه دیوانه وار عاشق هم شدیم و تا الان هم عاشق همیم زندگیمون خوش بود تا اون روزی که کوک اومد گفت یک رقیبی پیدا کردم و میخواد منو از اون بگیره کوک هم طاقت اینکه این اتفاق بیوفته نداشت بخاطر همین من رو برای یک سال فرستاد ایتالیا درسته یک سال زیاد بود ولی دیگ به زور قبول کردم الان یازده ماه هست ک اومدم ایتالیا و هروز هم با کوک حرف میزنم البته اوایل کلا ویدیو کال حرف میزدیم ولی الان کمتر شده دیگ داره میشه یک سال کوک بهم گفتش ک رقیبشو نابود کرده و میخواد بیاد ایتالیا منو ببره کره قراره توی این هفته یعنی سه روز دیگ بیاد وایی باورم نمیشه بعد از یک سال میخوام ببینمش
خب یکم از شرایط زندگیم و اخلاق کوک بگم اون موقع ها طی اون دو سال زندگی من با کوک خیلی بهم گیر نمیداد من فکر میکردم چونکه مافیا هستش حتی نمیزاره آب بخورم بدون اجازه اش ولی اون حتی میذاشت بعضی وقت ها در ماه برم بار ولی این اواخر کلا تغییر کرده و من بگم ک معروفترین تاجر هستم و وقتی ک اومدم ایتالیا شرکتم رو هم به اینجا منتقل کردم
از زبان کوک
از اون یک سال ک گذشته من خیلی تغییر کردم رقیبمو نابود کردم و همون رقیب باعث شد ک من به خشن ترین فرد تبدیل شم نمیدونم سوجین الان منو با این اخلاق و روحیه ام قبول میکنه یا نه چونکه الان خیلی فرق کردم تبدیل شدم به بزرگترین مافیای جهان کل بدنم رو تتو زدم سرد و خشن شدم و همینطور روی سوجین هم ک قبلا خیلی حساس نبودم الان خیلی حساس شدم حتی یک سری ک رفته بود بار بدون اجازه ام توی ایتالیا به یکی از بادیگارد هام گفتم ک تا دو هفته نذاره بیاد بیرون و براش هم اونجا مراقب گذاشتم ک تموم حرکاتش رو زیر نظر داره
"Everything was fine until that day..."
پارت ¹
همه چیز خوب بود تا اون روزی ک...
سلام من مین سوجین هستم ۲۴ سالمه و دو ساله که با جئون جانگ کوک ک ۲۹ سالشه و بزرگترین مافیای کره یا بهتره بگم خطرناکترین مافیا ازدواج کردم من و کوک اولش باهم به اجبار ازدواج کردیم ولی بعد از دو ماه دیوانه وار عاشق هم شدیم و تا الان هم عاشق همیم زندگیمون خوش بود تا اون روزی که کوک اومد گفت یک رقیبی پیدا کردم و میخواد منو از اون بگیره کوک هم طاقت اینکه این اتفاق بیوفته نداشت بخاطر همین من رو برای یک سال فرستاد ایتالیا درسته یک سال زیاد بود ولی دیگ به زور قبول کردم الان یازده ماه هست ک اومدم ایتالیا و هروز هم با کوک حرف میزنم البته اوایل کلا ویدیو کال حرف میزدیم ولی الان کمتر شده دیگ داره میشه یک سال کوک بهم گفتش ک رقیبشو نابود کرده و میخواد بیاد ایتالیا منو ببره کره قراره توی این هفته یعنی سه روز دیگ بیاد وایی باورم نمیشه بعد از یک سال میخوام ببینمش
خب یکم از شرایط زندگیم و اخلاق کوک بگم اون موقع ها طی اون دو سال زندگی من با کوک خیلی بهم گیر نمیداد من فکر میکردم چونکه مافیا هستش حتی نمیزاره آب بخورم بدون اجازه اش ولی اون حتی میذاشت بعضی وقت ها در ماه برم بار ولی این اواخر کلا تغییر کرده و من بگم ک معروفترین تاجر هستم و وقتی ک اومدم ایتالیا شرکتم رو هم به اینجا منتقل کردم
از زبان کوک
از اون یک سال ک گذشته من خیلی تغییر کردم رقیبمو نابود کردم و همون رقیب باعث شد ک من به خشن ترین فرد تبدیل شم نمیدونم سوجین الان منو با این اخلاق و روحیه ام قبول میکنه یا نه چونکه الان خیلی فرق کردم تبدیل شدم به بزرگترین مافیای جهان کل بدنم رو تتو زدم سرد و خشن شدم و همینطور روی سوجین هم ک قبلا خیلی حساس نبودم الان خیلی حساس شدم حتی یک سری ک رفته بود بار بدون اجازه ام توی ایتالیا به یکی از بادیگارد هام گفتم ک تا دو هفته نذاره بیاد بیرون و براش هم اونجا مراقب گذاشتم ک تموم حرکاتش رو زیر نظر داره
۲۸.۲k
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.