گفتم ،
گفتم ،
آرزو ...!
دلم خندید !!!
گفتمش ، بر چه می خندی ؟!
گفت بر حماقتت !!
گفتمش چرا ؟؟
گفت : بَسَت نبود آخر ،
همان یک آرزو ،
که اینچنین دمارت درآورد ؟!
خنده ای تلخ کردم و
گفتمش ، چرا ...
تو راست می گویی ...!!!
و ساکت شدم باز ...
#سعید_پویا_پارسا
آرزو ...!
دلم خندید !!!
گفتمش ، بر چه می خندی ؟!
گفت بر حماقتت !!
گفتمش چرا ؟؟
گفت : بَسَت نبود آخر ،
همان یک آرزو ،
که اینچنین دمارت درآورد ؟!
خنده ای تلخ کردم و
گفتمش ، چرا ...
تو راست می گویی ...!!!
و ساکت شدم باز ...
#سعید_پویا_پارسا
۵۸۱
۲۶ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.