وی جیا

وی جیا
درد
داشت دیوونم میکرد انقدر گریه کرده بودم که صورتم خیس بود هیچی
گرمایی‌ بدنم بیشتر ازیتم‌میکرددد
برگشتم سمت تهیونگ که چشاش بسته بود ولی نفساش هنوز منظم نشده بود
تهیونگ: جوری نگام نکنه که انگار ازم متنفری( چشای بسه
جیا؛ تنفر؟.. هه .( خنده از رو درد) ... دلم‌میخواد بکشمت ازت متنفرم عوضی‌کثیف اخه چرا این کارو کردی کدوم خری با دختری که از بچگی بزرگش کرده این کارو میککنههه
تهیونگ برگشت رو بروم ولی هنوز چشاش بسته بود
ی خنده مزخرف‌رو لباش‌بوددد شیطونه میگه بزنم ع/قیمش کنم
جرعت نکنه با کسی همچین کاری کنه
تهیونگ بگیر بخواببب
واقعا از درد داشتم‌می مردم ولی اصلا بش توجه نمیکرددد
جیا : عوصی من الان چطوری بخوابمممممم( گریه
تهیونگ جشاشو باز کرد
ته: چته مگهه ( بیخسال و سرد
جیا: واقعا داری شوخی میکین بیین ب چه روزسم‌دراوردییییییی میتونی بفهمی یا ن( گریه
تهیونگ برگشتو پشت بم‌خوابید
منم پشتم سمتش کردمو بزور سعی کردم‌بخوابم که یدفعه هیچی نفهمیدم و ....
وی تهیونگ
ی نیم ساعت بود که صدایی از جیان در نمیومد
مرگشتم‌سمتش که با چشای پفیی خوابش برده بود
ننیتونم اینطوری ولش کنم؟
متونم من همینم از هر چی باید بگزرمم
.....
ولی ن
از جام بلند شدم و جیا رو با ی پتو دورش گزاشتم رو مبل
ملافه رو عوض کردموو خودمم ی لباس پوشیدم
جیا رو بغل کردمو گزاشتم رو تخت و پتورو کشیدم روش وقتی با تخت بر خورد کرد بدنش ی حالت شکه درومد
دلش تیر کشیده
دیدگاه ها (۵)

وی ته بقل جیا دراز کشیدم و از پصت بغلش کردمواقعا چرا دارم ای...

وی جیا ب طرف صدابرگشتم ولی زود نگامو ازش گرفتم جوری بدنم ب د...

دوستان گل من از وقتی از مدرسه امدم دارم تایپ میکنم ولی فردا ...

ویو ادمین خب تارف تمیکنم تهیونگ کلا ب ی ادم تشنه رابطه تبدیل...

"شراب سرخ" Part: ¹²ویو جنا: کفشام رو پام کردم و از خونه زدم ...

پارت ۴~وارد عمارت میشیم... هدفمون مین یونگی و هوسوک هستند......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط