Devil...
Devil...
پارت سی و نهم
________________
@فکر نکنم حتی اگر ا.ت رو بکشی اینجا جایی برات باشه....لیاقت تو مرگه...باید بمیری و تا آخر عمرت زجر بکشی....
ات:جونگکوک به حرفش گوش نکن خب؟!....اون داره دروغ میگه ....تو کار خودت رو بکن همه دوست دارن...من نباشم پسرا هستند....حتی اگر نمیری هم هم تو این. نیا هم اون دنیا آدم هایی منتظرت هستن و دوست دارن ....به رونا فکر کردی؟!...چقدر ناراحت میشه اگر ببینه تو خودت رو میکشی....اون جونش رو به خاطر تو به خطر ننداخت که الان اینجوری بمیری
جونگکوک نگاهی به ا.ت کرد
@میخوای حرف اون دختر رو باور کنی؟!...همین الانم رونا داخل جهنم داره زجر میکشه....پس ا.ت رو بکش و خودت و راحت کن ...اینجوری رونا ازت....
ات:جک خفه شو....جونگکوک من و نگاه کن ....حتی اگر رونا منتظرت نباشه من منتظرت میمونم ....
جونگکوک چاقو رو بالا گرفت تا محکم وارد قلب ا.ت بکنه که...
@آفرین جونگکوک اینجوری خدایان جهنم ازت راضی میشن...برای خودت مقام بخر....
جونگکوک با شنیدن این حرف چاقو رو محکم تر تو دستش گرفت اما طولی نکشید که جونگکوک چاقو رو سمت جک پرت کرد و چاقو به قلب جک خورد
_اینجوری تا آخر عمر به زندگی داخل بدن انسان تبعید میشم....
سمت جک رفت و چاقو رو محکم از داخل بدنش بیرون کشید و چند بار دیگه هم وارد بدنش کرد....
با دست های خونی و صورتی که روش قطره قطره خون ریخته بود بلند شد
نگاهی به جسد غرق در خون جک انداخت ....
_شیطان رتبه ۲ جهنم....جانشین رئیس جهنم توسط جئون جونگکوک کشته شد...حالا دیگه اگر خودم بخوام هم نمیتونم به جهنم برگردم ...
جونگکوک سمت ات برگشت...چشماش قرمز شده بود و تند تند نفس میکشید...طولی نکشید تا رنگ قرمز چشماش از بین رفت و یه نفر با لباس کرمی از پله ها پایین اومد
_ق،قربان ...
مرد لبخندی زد
&فکر کنم الان به بهشت منتقل بشی
_چ،چی؟! اما من میخوام ....
&البته بعد از مدت زمانی که خودت دلت بخواد....پاداش تو یه زندگی با مدت زمان مورد نظر خودت داخل این جهان هست ...
ا.ت:اما چرا اون که...
مرد نگاهی به ا.ت کرد
&تو رو نکشت اما کار خدایان بهشت رو آسون کرد....
_یعنی اگر بمیرم هم جهنم نمیرم؟!
چهره مرد تغییر کرد و با حالت خنده گفت
&ببینم پسر شوخیت گرفته؟!...اون کار های که تو کردی و فحش های که تو به خدایان جهنم دادی...خداوندا....این فحش برای من هنوز قفل شده بود تو چطور بلد بودی هان؟!....باید با خواهرت مذاکره کنم خوب بزرگت نکرده (خنده)
_خواهرم بهشته؟!
&آره...ببینم راه حلی نداری؟!نمیتونیم کنترلش کنیم
ات:چرا؟!
&تمام شیر کاکائو ها و نارنگی های بهشت تمام شد....کشور ها مشکل اقتصادی دارن بعد ما مشکل نارنگی !
_.....
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#fake#BTS#ARMY#BANGTAN#JUNGKOOK#jk#JK
پارت سی و نهم
________________
@فکر نکنم حتی اگر ا.ت رو بکشی اینجا جایی برات باشه....لیاقت تو مرگه...باید بمیری و تا آخر عمرت زجر بکشی....
ات:جونگکوک به حرفش گوش نکن خب؟!....اون داره دروغ میگه ....تو کار خودت رو بکن همه دوست دارن...من نباشم پسرا هستند....حتی اگر نمیری هم هم تو این. نیا هم اون دنیا آدم هایی منتظرت هستن و دوست دارن ....به رونا فکر کردی؟!...چقدر ناراحت میشه اگر ببینه تو خودت رو میکشی....اون جونش رو به خاطر تو به خطر ننداخت که الان اینجوری بمیری
جونگکوک نگاهی به ا.ت کرد
@میخوای حرف اون دختر رو باور کنی؟!...همین الانم رونا داخل جهنم داره زجر میکشه....پس ا.ت رو بکش و خودت و راحت کن ...اینجوری رونا ازت....
ات:جک خفه شو....جونگکوک من و نگاه کن ....حتی اگر رونا منتظرت نباشه من منتظرت میمونم ....
جونگکوک چاقو رو بالا گرفت تا محکم وارد قلب ا.ت بکنه که...
@آفرین جونگکوک اینجوری خدایان جهنم ازت راضی میشن...برای خودت مقام بخر....
جونگکوک با شنیدن این حرف چاقو رو محکم تر تو دستش گرفت اما طولی نکشید که جونگکوک چاقو رو سمت جک پرت کرد و چاقو به قلب جک خورد
_اینجوری تا آخر عمر به زندگی داخل بدن انسان تبعید میشم....
سمت جک رفت و چاقو رو محکم از داخل بدنش بیرون کشید و چند بار دیگه هم وارد بدنش کرد....
با دست های خونی و صورتی که روش قطره قطره خون ریخته بود بلند شد
نگاهی به جسد غرق در خون جک انداخت ....
_شیطان رتبه ۲ جهنم....جانشین رئیس جهنم توسط جئون جونگکوک کشته شد...حالا دیگه اگر خودم بخوام هم نمیتونم به جهنم برگردم ...
جونگکوک سمت ات برگشت...چشماش قرمز شده بود و تند تند نفس میکشید...طولی نکشید تا رنگ قرمز چشماش از بین رفت و یه نفر با لباس کرمی از پله ها پایین اومد
_ق،قربان ...
مرد لبخندی زد
&فکر کنم الان به بهشت منتقل بشی
_چ،چی؟! اما من میخوام ....
&البته بعد از مدت زمانی که خودت دلت بخواد....پاداش تو یه زندگی با مدت زمان مورد نظر خودت داخل این جهان هست ...
ا.ت:اما چرا اون که...
مرد نگاهی به ا.ت کرد
&تو رو نکشت اما کار خدایان بهشت رو آسون کرد....
_یعنی اگر بمیرم هم جهنم نمیرم؟!
چهره مرد تغییر کرد و با حالت خنده گفت
&ببینم پسر شوخیت گرفته؟!...اون کار های که تو کردی و فحش های که تو به خدایان جهنم دادی...خداوندا....این فحش برای من هنوز قفل شده بود تو چطور بلد بودی هان؟!....باید با خواهرت مذاکره کنم خوب بزرگت نکرده (خنده)
_خواهرم بهشته؟!
&آره...ببینم راه حلی نداری؟!نمیتونیم کنترلش کنیم
ات:چرا؟!
&تمام شیر کاکائو ها و نارنگی های بهشت تمام شد....کشور ها مشکل اقتصادی دارن بعد ما مشکل نارنگی !
_.....
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#fake#BTS#ARMY#BANGTAN#JUNGKOOK#jk#JK
۱۱.۴k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.