ادامه پارت قبل

ادامه پارت قبل 🗿👩🏻‍🦯
معترض گفت :
طاها- عه قبول نیست.
نیشمو باز کردم و گفتم :
رها- همینه که هست.
چشماش رو ریز کرد و گفت :
طاها- باشه قبولع ولی می‌ترسی‌.
رها- نمی‌ترسم.
شونه‌ای بالا انداخت و خواهیم دیدی گفت و از آشپزخونه خارج شد.
#طاها
ترسناک ترین فیلمم رو انتخاب کردم و پلی رو زدم و داد زدم :
طاها- رها بیا شروع شد.
رها سریع با دوتا کاسه چیپس و پفیلا اومد و کنارم نشست، دستام رو باز کردم که خودشو انداخت تو بغلم و زل زد به صفحه تلوزیون، لبخند خبیثی زدم و نگاهم رو داد به تلوزیون.
•••
رها جیغی کشید و سرشو برد تو گردنم و با حالت زار گفت :
رها- بسه طاها خاموشش کن.
کنترل رو برداشتم و تلوزیون رو خاموش کردم و رو به رها گفتم :
طاها- چیشد نمی‌ترسیدی؟
زل زد تو چشمام و گفت :
رها- خیلی بدی طاها.
نیشم و باز کردم که کوسن مبل و برداشت زد تو سرم که بلند زدم زیر خنده و گفتم :
طاها- خب خانوم خانوما قراره یه هفته اینجا باشی.
رها- من گفتم تا آخر هفته.
طاها- هرچی میگم بگو چشم حرف نزن الانم پاشو بریم بخوابیم که فردا باید زود بیدار بشیم.
اخمی کرد و دست به سینه نشست رو مبل و گفت :
رها- نمی‌خوام من همینجا می‌خوابم.
نوچی زدم و تو یه حرکت خم شدم و یه دستم و زیر زانوش و یه دست دیگه‌ام رو زیر کمرش قرار دادم و به سمت اتاق خواب رفتم که غر زد :
رها- بزارم زمین من با تو قهرم، من باتو تو یه اتاق نمی‌خوابم می‌گم بزارم زمین.
گذاشتمش رو تخت و کنارش دراز کشیدم که با حالت قهر بهم پشت کرد، آروم خندیدم و از پشت چسبیدم بهش و دستمو دور کمرش حلقه کردم و سرمو فرو کردم تو گردنش و گفتم :
طاها- قهر نداشتیما.
برگشت سمتم و گفت :
رها- طاها؟
طاها- جونم؟
رها- جونت بی‌بلا، می‌گم که می‌شه فردا بریم بهشت زهرا؟
موهاش رو از روی صورتش کنار زدم و گفتم :
طاها- معلومه می‌شه عشقم.
لبخندی زد و کوتاه آروم لبم رو بوسید و لب زد :
رها- خیلی دوست دارم!
لبخندی زدم و گفتم :
طاها- من بیشتر!
لبخند کجی زد و چشماش رو بست، سرم رو فرو کردم تو گردنش و چشمام رو بستم
#عشق_پر_دردسر
دیدگاه ها (۰)

#part79#طاهادست رها رو گرفتم تو دستم و وارد شدیم، رها با حیر...

ادامه پارت قبل 🗿👩🏻‍🦯ترانه با تعجب گفت :ترانه- چی؟ ولی طا...گ...

#part78#رهاطاها تو پارکینگ شرکت پارک کرد و باهم پیاده شدیم، ...

ادامه پارت قبل 🗿👩🏻‍🦯شکیب_شانس اوردی به موقع رسیدیم.با شرمندگ...

بهم گفت, عشق ' مثل بازی می مونه. تو هر بازی یکی می بره یکی م...

وقتی بهش گفتم دلم لرزیده و تو خنده‌های یه نفر خودم رو گم کرد...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط