←رویای شیرین من →
←رویای شیرین من →
『 Part 2 』
دختر اروم همون طور که سعی بر بستن بند پیش بندی که بر تن داشت بود به سمت اشپز خونه اونجا رفت و بلافاصله اولین سفارشش رو گرفت
یه اسپرسو ۱۰۰ اربیکا
دختر فنجون اسپرسو رو به همراه اب و قاشق داخل سینی گذاشت و به سمت میز شماره ۳ رفت
اروم خم شد و سینی رو روی میز گذاشت و درست زمانی که خواست وایسه نگاهش به کسی که براش سفارشش رور اورده بود افتاد و بعد لبخندی زد و سری تکون داد و دوباره از اونجا دور شد
بعد از چند دقیقه گارسون اونجا به سمتش امد و گفت
یونا : هی دختر مشتری خیلی از اسپرسو خوشش امد یه انعام
خوب هم داده بهت تغییر، دادی توی سفارشش ؟
و من هم اروم سری به اعنوان نه تکون دادم
.
* برش به ساعت 10 شب *
.
اروم پیشبدم رو در اوردم و اویزون کردم
ا/ت : همگی خسته نباشید
و از اونجا بیرون امدم
برف جاش رو به بارون داده بود و اب سفیدی رو از اونجا گرفته بود ......
چتری که توی کیفم بود رو باز کردم و بالای سرم گرفتم و اروم شروع به قدم زدن کردم
جالبه.....!
مردم معمولا توی این شرایط سری می دون و به سمت خونه هاشون میرن
ولی من......
نه ترسی از خیس شدن دارم
نه علاقه ای به خونه رفتن
برعکس خیلی از ادما من دلم می خواد فقط اروم از مسیرم که صدای بارون اون رو زیبا تر می کنه لذت ببرم
.
.... : خانم......
اروم برگشت و به بغلم نگاه کردم......
『 Part 2 』
دختر اروم همون طور که سعی بر بستن بند پیش بندی که بر تن داشت بود به سمت اشپز خونه اونجا رفت و بلافاصله اولین سفارشش رو گرفت
یه اسپرسو ۱۰۰ اربیکا
دختر فنجون اسپرسو رو به همراه اب و قاشق داخل سینی گذاشت و به سمت میز شماره ۳ رفت
اروم خم شد و سینی رو روی میز گذاشت و درست زمانی که خواست وایسه نگاهش به کسی که براش سفارشش رور اورده بود افتاد و بعد لبخندی زد و سری تکون داد و دوباره از اونجا دور شد
بعد از چند دقیقه گارسون اونجا به سمتش امد و گفت
یونا : هی دختر مشتری خیلی از اسپرسو خوشش امد یه انعام
خوب هم داده بهت تغییر، دادی توی سفارشش ؟
و من هم اروم سری به اعنوان نه تکون دادم
.
* برش به ساعت 10 شب *
.
اروم پیشبدم رو در اوردم و اویزون کردم
ا/ت : همگی خسته نباشید
و از اونجا بیرون امدم
برف جاش رو به بارون داده بود و اب سفیدی رو از اونجا گرفته بود ......
چتری که توی کیفم بود رو باز کردم و بالای سرم گرفتم و اروم شروع به قدم زدن کردم
جالبه.....!
مردم معمولا توی این شرایط سری می دون و به سمت خونه هاشون میرن
ولی من......
نه ترسی از خیس شدن دارم
نه علاقه ای به خونه رفتن
برعکس خیلی از ادما من دلم می خواد فقط اروم از مسیرم که صدای بارون اون رو زیبا تر می کنه لذت ببرم
.
.... : خانم......
اروم برگشت و به بغلم نگاه کردم......
۵.۷k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.