پارت
پارت ۹
خانم وکیل
بی حرف دست روی سینه ام گذاشت و بین دستش فشردش که آخی گفتم
_جونم عزیزم ، جونم
دیوونه شده بود؟ نمیدونم حس میکردم مسته اما خب اصلا قیافش به ادمای مست نمیخورد میخواست دستش رو لای پاهام ببره که با صدای شکستن شیشه جیغی کشیدم که صدای دزدگیر خونه بلند شد هیونجین سریع به سمت طبقه ی بالا رفت و سریع حوله ام رو پوشیدم و پشت سرش بالا رفتم در اتاقم بسته بود میخواستم بازش کنم که نذاشت و من رو پشت سرش برد و در رو باز کرد ، پنجره شکسته بود و یه سنگ با یه کاغذ روش روی زمین افتاد بود ، سریع به سمت سنگ رفتم و نوشته رو خوندم
«منتظر باش ، بازی از الان شروع میشه، تو مهم ترین آدم این بازی هستی، آدم های مهم تا آخر بازی نمیمیرن حتی اگر خودشون بخوان»
هیونجین از دستم سنگ رو گرفت و با خوندن متن اون رو جای قبلیش گذاشت و گوشیش رو برداشت و به یه نفر زنگ زد
به کی زنگ میزنی
_این یه صحنه جرمه ، انداختن سنگ به اتاق خوابت و اون پیام رمزالود و تهدید آمیز
به یه نفر زنگ زد و گفت که به لوکیشنی که براش میفرسته بیان همین که قطع کرد در زده شد ، سریع یه تیشرت تنم کردم و هیونجینم پایین رفت ،از پله ها پایین اومدم که صدای آقای پارک به گوشم رسید
..صدای دزدگیر رو شنیدیم و بالا اومدیم ، لازمه که به پلیس زنگ بزنیم؟
_لازم نیست من خودم دادستانم ، گفتم که بیان
آقای پارک؟
خانم وکیل
بی حرف دست روی سینه ام گذاشت و بین دستش فشردش که آخی گفتم
_جونم عزیزم ، جونم
دیوونه شده بود؟ نمیدونم حس میکردم مسته اما خب اصلا قیافش به ادمای مست نمیخورد میخواست دستش رو لای پاهام ببره که با صدای شکستن شیشه جیغی کشیدم که صدای دزدگیر خونه بلند شد هیونجین سریع به سمت طبقه ی بالا رفت و سریع حوله ام رو پوشیدم و پشت سرش بالا رفتم در اتاقم بسته بود میخواستم بازش کنم که نذاشت و من رو پشت سرش برد و در رو باز کرد ، پنجره شکسته بود و یه سنگ با یه کاغذ روش روی زمین افتاد بود ، سریع به سمت سنگ رفتم و نوشته رو خوندم
«منتظر باش ، بازی از الان شروع میشه، تو مهم ترین آدم این بازی هستی، آدم های مهم تا آخر بازی نمیمیرن حتی اگر خودشون بخوان»
هیونجین از دستم سنگ رو گرفت و با خوندن متن اون رو جای قبلیش گذاشت و گوشیش رو برداشت و به یه نفر زنگ زد
به کی زنگ میزنی
_این یه صحنه جرمه ، انداختن سنگ به اتاق خوابت و اون پیام رمزالود و تهدید آمیز
به یه نفر زنگ زد و گفت که به لوکیشنی که براش میفرسته بیان همین که قطع کرد در زده شد ، سریع یه تیشرت تنم کردم و هیونجینم پایین رفت ،از پله ها پایین اومدم که صدای آقای پارک به گوشم رسید
..صدای دزدگیر رو شنیدیم و بالا اومدیم ، لازمه که به پلیس زنگ بزنیم؟
_لازم نیست من خودم دادستانم ، گفتم که بیان
آقای پارک؟
- ۱.۸k
- ۲۷ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط