پارت

پارت ۸
خانم وکیل


همونطور که به تلویزیون نگاه میکردم زنگ در به صدا درومد بدون اینکه نگاه کنم ببینم کیه در رو باز کردم چون فکر میکردم که غذام رسیده اما با دیدن هیونجین شوکه شدم


_سلام


+سلام...اینجا چیکار میکنی؟


بدون اینکه بهم جوابی بده نگاهی به سرو وضعم کرد و داخل رفت ، چقدر پرو مگه من اجازه دادم داخل خونم بیاد؟ در رو بستم و روبه روش روی نشستم


+چی میخوای اینجا؟



_ یه نوشیدنی گرم برام درست کن بهت میگم چی می‌خوام


+مگه داری با خدمتکارت حرف میزنی؟ بگو لطفاً تا بیارم


تای ابروش رو بالا دادم و همینطور بی حرف بهم خیره شد که کلافه بلند شدمو به سمت آشپزخونه رفتم و مشغول درست کردن سفارش آقا شدم ، همون‌طور که مشغول بودم حس کردم پشت سرمه ، بدون اینکه بچرخم گفتم


_چیشده؟ چی میخوای؟


_تورو


یهو کمرم و گرفت و به خودش چسبوندم ، طوری که پایین تنه اش که کمی برجسته شده بود رو حس میکردم هینی کشیدم و خواستم ازش جدا بشم که محکمتر به خودش فشردم و سرش رو تویه گردنم برد


+چ... چیکار میکنی عوضی ولم کن!



اما اون بی توجه یه دستش رو جلو اورد و حوله ام رو باز کردو پایین پام افتاد


+معلوم هست چیکار می‌کنی عوضی؟ ولم کن تا جیغ نزدم


_چیزی ازت نمیخوام فقط ارومم کن


+هه... ارومت کنم ؟ برو پیش اون دختر خاله ی هرزه ات تا اون آرومت کنه


_هیچکس توی این سه سال نتونسته من رو به اندازه ی تو آرومم کنه

+پس بگو همه رو امتحان کردی دیدی مثل منه بدبخت هیچکس نیست که بذاره عقده هاتو سرش خالی کنی برای همین اینجایی ، برو پیش نامزدت عزیزت جناب دادستان شاید اون وقتی زنت بودم سعی در اغفال تو داشت و میخواست باهات رابطه داشته باشه اما من نمیتونم با مردی که نامزد داره رابطه داشته باشم ، حالاهم ولم کنو گمشو از خونم بیرون !
دیدگاه ها (۴)

پارت ۹خانم وکیلبی حرف دست روی سینه ام گذاشت و بین دستش فشردش...

پارت ۱۰خانم وکیلبا دیدن من نفس راحتی کشید .. خوبید خانم لی ،...

پارت ۶خانم وکیل +با من کاری دارید جناب دادستان؟ _نه+پس میشه ...

پارت ۲استاد من°اره باتو خوب بود چون تو بنگ سایا هستی ، شاهزا...

P⁹هانا : جونکوک هانی به سمت صدا برگشتیم وای مگه من هنوز با ا...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟐( یک روانی ) ویو جیمین ا.ت رو آوردن و توی زیر زمین عما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط