بادیگارد جذاب من ...
بادیگارد جذاب من ...
پارت سی
________
ویو جونگکوک ...
به فرودگاه بین و مللی تماس گرفت
&بفرم....
#بلیط...بلیط هواپیما برای یه نفر به کره سئول هر چی زودتر بهتر
&متاسفم ولی تا دو روز دیگه بلیط نیست
#یعنی چی؟!....فرودگاه برای چی نباید ...
&آقای محترم ...تو اوج تعطیلی ها هستیم ...نباید هم بلیطی بمونه ...
#هوففف....اولین پرواز برای نزدیک ترین روز ...میخوام ...
&چشم ...فقط مشخصات رو به همین شماره پیامک کنید
#چشم ...
تلفن رو قطع کرد. ....
روی مبل نشست ...
جیمین ،جیمین ....شماره جیمین رو گرفتم و بهش زنگ زدن ولی جواب نمیداد ...
ویو تهیونگ
رونا رو خوابوند و روی مبل نشست ...همش تقصیر خودش بود که ا.ت اونجوری شد ...تو افکارش بود که در محکم باز شد و چند نفر اومدن داخل
@شما کی هستید !
اون چند نفر اومدن جلو و تهیونگ رو گرفتن و بردن
@اهای ...ولم کنید ...ولم کنیددد
پرش زمانی به دو ساعت بعد ...
تو اتاق روی زمین فلزی سرد افتاده بود ....نای بلند شدن نداشت ...
@(سرفه)
در باز شد و جیمین اومد داخل ...
جیمین:ادعا داشتی من رو میکشتی؟!....
@ت،تو عوضی ...
جیمین:ببند دهنت رو ...چیشد ؟!...ا.ت رو میخواستی نجات بدی؟!...میخواستی من رو بکشی ؟!...
میله ای که کنار دیوار بود رو برداشت و سمت تهیونگ رفت ...
@جیمین...کار احمقانه نکن
جیمین خنده ای کرد
جیمین:احمقانه؟!
میله رو گرفت و تو شکم تهیونگ زد باعث جمع شدن تهیونگ تو خودش شد
جیمین:(خنده) ...من رو تهدید کردی!؟...
با لگد به پهلوی تهیونگ زد که باعث داد تهیونگ شد ...
جیمین:یه کاری میکنم به غلط کردن بیافتی کیم تهیونگ
از اتاق بیرون رفت
ویو جونگکوک
الان دو روزه گذشته و هرچی به تهیونگ زنگ میزنم جواب نمیده ...بلیط هواپیما برای امشب ساعت ده بود ....کوله پشتیش رو آماده کرده بود و فقط منتظر ساعت ده بود ...
ویو ا.ت
الان دو روزه اینجام ....جیمین ...خیلی اذیتم میکنه ....از بادیگارد ها شنیده بودم که تهیونگ رو آورده بودن و اتاق کناری من بود ....صدای ن،اله ها دادش تا این ور میآمد ....به زور از روی زمین سر بلند شد و سمت در رفت ...
ات:ک،کسی اینجا نیست؟!...یکی کمکم کنه ...خواهش میکنم ...دیگه چیزی احساس نکرد و چشماش رو بست ...
ویو جونگکوک ...
نظر یادت نره رفیق !
چه شود پارت بعد !
#bts#army#BANGTAN#JIMIN#fake#BTS#ARMY
پارت سی
________
ویو جونگکوک ...
به فرودگاه بین و مللی تماس گرفت
&بفرم....
#بلیط...بلیط هواپیما برای یه نفر به کره سئول هر چی زودتر بهتر
&متاسفم ولی تا دو روز دیگه بلیط نیست
#یعنی چی؟!....فرودگاه برای چی نباید ...
&آقای محترم ...تو اوج تعطیلی ها هستیم ...نباید هم بلیطی بمونه ...
#هوففف....اولین پرواز برای نزدیک ترین روز ...میخوام ...
&چشم ...فقط مشخصات رو به همین شماره پیامک کنید
#چشم ...
تلفن رو قطع کرد. ....
روی مبل نشست ...
جیمین ،جیمین ....شماره جیمین رو گرفتم و بهش زنگ زدن ولی جواب نمیداد ...
ویو تهیونگ
رونا رو خوابوند و روی مبل نشست ...همش تقصیر خودش بود که ا.ت اونجوری شد ...تو افکارش بود که در محکم باز شد و چند نفر اومدن داخل
@شما کی هستید !
اون چند نفر اومدن جلو و تهیونگ رو گرفتن و بردن
@اهای ...ولم کنید ...ولم کنیددد
پرش زمانی به دو ساعت بعد ...
تو اتاق روی زمین فلزی سرد افتاده بود ....نای بلند شدن نداشت ...
@(سرفه)
در باز شد و جیمین اومد داخل ...
جیمین:ادعا داشتی من رو میکشتی؟!....
@ت،تو عوضی ...
جیمین:ببند دهنت رو ...چیشد ؟!...ا.ت رو میخواستی نجات بدی؟!...میخواستی من رو بکشی ؟!...
میله ای که کنار دیوار بود رو برداشت و سمت تهیونگ رفت ...
@جیمین...کار احمقانه نکن
جیمین خنده ای کرد
جیمین:احمقانه؟!
میله رو گرفت و تو شکم تهیونگ زد باعث جمع شدن تهیونگ تو خودش شد
جیمین:(خنده) ...من رو تهدید کردی!؟...
با لگد به پهلوی تهیونگ زد که باعث داد تهیونگ شد ...
جیمین:یه کاری میکنم به غلط کردن بیافتی کیم تهیونگ
از اتاق بیرون رفت
ویو جونگکوک
الان دو روزه گذشته و هرچی به تهیونگ زنگ میزنم جواب نمیده ...بلیط هواپیما برای امشب ساعت ده بود ....کوله پشتیش رو آماده کرده بود و فقط منتظر ساعت ده بود ...
ویو ا.ت
الان دو روزه اینجام ....جیمین ...خیلی اذیتم میکنه ....از بادیگارد ها شنیده بودم که تهیونگ رو آورده بودن و اتاق کناری من بود ....صدای ن،اله ها دادش تا این ور میآمد ....به زور از روی زمین سر بلند شد و سمت در رفت ...
ات:ک،کسی اینجا نیست؟!...یکی کمکم کنه ...خواهش میکنم ...دیگه چیزی احساس نکرد و چشماش رو بست ...
ویو جونگکوک ...
نظر یادت نره رفیق !
چه شود پارت بعد !
#bts#army#BANGTAN#JIMIN#fake#BTS#ARMY
۱۳.۱k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.