بادیگارد جذاب من ...
بادیگارد جذاب من ...
پارت سی و دوم
______________
ویو ا.ت
تهیونگ رو بغل کرده بود. و داشت گریه میکرد
ات:ت،تهیونگ خواهش میکنم ...تنهام نزار ...من رو ول نکن ت،تهیونگ
#ا،ا.ت(آروم)...د،دیگه ن،نمیتونم ...
ات: نه نه ....هییی کمکککک کسی نیستتت ...کمککک
همون موقع یه تیکه وسیله که آتیش گرفته بود از روی سقف افتاد روی زمین باعث جیغ خفیف ا.ت شد که...
یک نفر انگار خودش رو به در میکوبید
@کوک:ا.تتت...ا.تتت
ات:جونگکوک ...جونگکوک کمک کنن...
جونگکوک چند بار به در ضربه زد که بالاخره باز شد ...جونگکوک وارد شد و پشت سرش جیمین اومد داخل ...تهیونگ با دیدن جونگکوک لبخندی زد ...کوک سمت تهیونگ رفت و ته رو روی کولش گذاشت
#کوک...حواست ...حواست به ا.ت و رونا ب،باشه ...
بعد تهیونگ سرش افتاد روی شونه جونگکوک
#ی،یکم تحمل کن ...یکم
ا.ت با دیدن جیمین و جونگکوک مطمئن شد که نجات پیدا کردند...دیگه نتونست تحمل کنه و روی زمین افتاد ....
پرش زمانی به چند ساعت بعد ...
چشماش رو باز کرد...آروم از روی تخت بلند شد ...نگاهی به دست های که باند پیچی شده بود کرد ...
ات:ت،تهیونگ ...
آروم آروم از اتاقش خارج شد کسی نبود ...سنت پذیرش رفت
&خانم جئون شما...
ات:ک،کیم ...کیم تهیونگ کجاست؟!
&آقای کیم ...تو ،تو اتاق عمل هستند ...
ات:کدوم طبقه؟!
& طبقه پنجم انتهای راهرو دست چپ ...
ا.ت سمت طبقه پنجم رفت ...به انتهای راهرو رسید که در اتاق عمل رو دید ...سمت در رفت که با جونگکوک و جیمین مواجه شد
ات:ت،تهیونگ چطوره؟!
هر دو سرشون رو بالا آوردن ...
_ا.ت...به هوش اومدی ...جاییت درد نمیکنه ؟!
@ا،ا.ت خوبی عزیزم؟؟
ات:تو ،تو اینجا چیکار میکنی ؟!
_من...
ات:توعه عوضی ما رو به این روز انداختی بعد الان حال ما رو میپرسی ؟!....ارهه؟!(داد)...ت،تو عوضی ...(گریه)...ن،نمیخوام ببینمت ...گمشو از اینجا...گمشووو (داد)
_ا.ت آروم باش
ا.ت مشت های رو به سینه جیمین میزد
ات:خفه شو فقط برو بیرون ...برو بیروننن
جیمین ا.ت رو بغل کرد
_هیشش....ب،به خدا من نبودم
ات:نبودی ؟!...چجوری میگی نبودی وقتی هر شب داد تهیونگ رو میشنیدم که داشت درد میکشید
جیمین اشکی از گونش ریخت ات رو بیشتر به خودش فشرد
_عزیز من ...اون برادر دوقلوی من بود جیهون...موهای طلایی دستی که روی مچش تتو داره ...
ات:جیمین ...میدونی چقدر درد کشیدم(گریه)
_ببخشید عزیز من ...ببخشید ...
@ت،تهیونگ رو اوردن ...
یه برانکارد از اتاق عمل خارج شد تهیونگ بود ولی...
نظر یادت نره رفیق !!
#bts#army#BTS#ARMY#fake#BANGTAN#JIMIN
پارت سی و دوم
______________
ویو ا.ت
تهیونگ رو بغل کرده بود. و داشت گریه میکرد
ات:ت،تهیونگ خواهش میکنم ...تنهام نزار ...من رو ول نکن ت،تهیونگ
#ا،ا.ت(آروم)...د،دیگه ن،نمیتونم ...
ات: نه نه ....هییی کمکککک کسی نیستتت ...کمککک
همون موقع یه تیکه وسیله که آتیش گرفته بود از روی سقف افتاد روی زمین باعث جیغ خفیف ا.ت شد که...
یک نفر انگار خودش رو به در میکوبید
@کوک:ا.تتت...ا.تتت
ات:جونگکوک ...جونگکوک کمک کنن...
جونگکوک چند بار به در ضربه زد که بالاخره باز شد ...جونگکوک وارد شد و پشت سرش جیمین اومد داخل ...تهیونگ با دیدن جونگکوک لبخندی زد ...کوک سمت تهیونگ رفت و ته رو روی کولش گذاشت
#کوک...حواست ...حواست به ا.ت و رونا ب،باشه ...
بعد تهیونگ سرش افتاد روی شونه جونگکوک
#ی،یکم تحمل کن ...یکم
ا.ت با دیدن جیمین و جونگکوک مطمئن شد که نجات پیدا کردند...دیگه نتونست تحمل کنه و روی زمین افتاد ....
پرش زمانی به چند ساعت بعد ...
چشماش رو باز کرد...آروم از روی تخت بلند شد ...نگاهی به دست های که باند پیچی شده بود کرد ...
ات:ت،تهیونگ ...
آروم آروم از اتاقش خارج شد کسی نبود ...سنت پذیرش رفت
&خانم جئون شما...
ات:ک،کیم ...کیم تهیونگ کجاست؟!
&آقای کیم ...تو ،تو اتاق عمل هستند ...
ات:کدوم طبقه؟!
& طبقه پنجم انتهای راهرو دست چپ ...
ا.ت سمت طبقه پنجم رفت ...به انتهای راهرو رسید که در اتاق عمل رو دید ...سمت در رفت که با جونگکوک و جیمین مواجه شد
ات:ت،تهیونگ چطوره؟!
هر دو سرشون رو بالا آوردن ...
_ا.ت...به هوش اومدی ...جاییت درد نمیکنه ؟!
@ا،ا.ت خوبی عزیزم؟؟
ات:تو ،تو اینجا چیکار میکنی ؟!
_من...
ات:توعه عوضی ما رو به این روز انداختی بعد الان حال ما رو میپرسی ؟!....ارهه؟!(داد)...ت،تو عوضی ...(گریه)...ن،نمیخوام ببینمت ...گمشو از اینجا...گمشووو (داد)
_ا.ت آروم باش
ا.ت مشت های رو به سینه جیمین میزد
ات:خفه شو فقط برو بیرون ...برو بیروننن
جیمین ا.ت رو بغل کرد
_هیشش....ب،به خدا من نبودم
ات:نبودی ؟!...چجوری میگی نبودی وقتی هر شب داد تهیونگ رو میشنیدم که داشت درد میکشید
جیمین اشکی از گونش ریخت ات رو بیشتر به خودش فشرد
_عزیز من ...اون برادر دوقلوی من بود جیهون...موهای طلایی دستی که روی مچش تتو داره ...
ات:جیمین ...میدونی چقدر درد کشیدم(گریه)
_ببخشید عزیز من ...ببخشید ...
@ت،تهیونگ رو اوردن ...
یه برانکارد از اتاق عمل خارج شد تهیونگ بود ولی...
نظر یادت نره رفیق !!
#bts#army#BTS#ARMY#fake#BANGTAN#JIMIN
۱۳.۱k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.