خب خب

خب خب..
از اونجا اجازه نمی دید مجبورم اینجا جواباتون و بدم..
ناراحت جیه بابا کی ناراحت شدم ازتون..✨️😅😂

دوم اینکه من دارم کور میشم ولی متوحه شدم که وقتی خستم چییزایه بهتری برایه ارائه دارم درحالی که انرژی داشته باشم حسش نیست.😂

سوم اینکه..میتونم تند تایپ کنم ولی خب عیده ایی ندارم تا فکر کنم بنویسم طول میکشه..🫠🫠
بعصی از پارتارو که زود میزارم بخواطر اینه که می دونم چی بنویسم.🥲

چهارم اینکه...پارت بعدی شاهد اسمات دیگه ایی هستید..فعلا با اسمات انرژی بگیرید چون قراره براتون داستان دردناک بسازمم..🫣🌚🌚

پنجم..تخت،دستشویی،ماشین.،پارت بعدی حمومه...
🌚🌚🌚🌝🌝🌝
ماه و فلک چه خوشگله سرت و بالا کن..👌🙈
دونیا پر از قشنگیه چشمات و وا کن..🥹🫶
البته این برایه صبحاس نه شبا..

بیخیال بریم پارت بعد
دیدگاه ها (۳۶۲)

خب سلامبرید گوشیاتون و بزنید شارژ بعد بیاید پارتارو شب میزار...

"𝐦𝐲 𝐡𝐮𝐬𝐛𝐚𝐧𝐝"𝐜𝐡𝐚𝐩𝐭𝐞𝐫 :𝟏𝐏𝐚𝐫𝐭:۷۶"ویو جنا"حدودا ساعت ۴ بعد از ظه...

"𝐦𝐲 𝐡𝐮𝐬𝐛𝐚𝐧𝐝"𝐜𝐡𝐚𝐩𝐭𝐞𝐫 :𝟏𝐏𝐚𝐫𝐭:۷۳"ویو جنا"خیلی خوب متوجه شده بود...

"𝐦𝐲 𝐡𝐮𝐬𝐛𝐚𝐧𝐝"𝐜𝐡𝐚𝐩𝐭𝐞𝐫 :𝟏𝐏𝐚𝐫𝐭:۶۷"ویو جونگکوک"صدا اهنگم انقدر زی...

چرا من پارت ۱۱و جنی قضیه رو گفتهمون لحظه جونکوک وارد اتاق می...

ویو جیمین بادیگارد اومد و از دستاش گرفت £از دست ارباب فرار م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط