پارت⁴⁹
پارت⁴⁹
.................
فیلم تموم شد اخیشششش .... وقت رفتنه .... ولی یه سواله که خیلی وقته ذهنمو درگیر کرده ....... سر اون مرده چی اومد؟ یعنی ازش بپرسم میپرسم !
؛؛ میگم
_ هوم
؛؛ اون ...
_ چی؟
؛؛ اون مرده ... اون شب چه اتفاقی براش افتاد؟
_ چ .. چی ؟ عاا یعنی ... تو فکرشو نکن ... ما حلش کردیم
؛؛ یعنی چی حلش کردیم؟
_ تو کاری نداشته باش
فک کنم درست حدث زده بودم ... کشتنش ..... واقعا باورم نمیشه ... کنار یه قاتل ... یه مافیا ! ... توخونه تک و تنها ... الان بزنه بلا مَلا سرم بیاره چی؟ نه بابا گیج میزنیا
نگاش کردم سرش تو گوشی بود چشمامو ریز کردم و سرتا پاشو چک کردم .... نه ... قیافش به قاتلا نمیخوره اصلا بهش نمیخوره اصلااا شروع کردم دستاشو تکون دادن اینور اونورش میکردم چکش میکردم خل شده بودم
_ وای ... چته توو ... اخخ سرم چرا اینجوری میکنی
؛؛ ساکت باش
_ اخخخ ولم کن ..... ای بابا دنبال چی میگردی
؛؛ حرف نزن دارم چک میکنم
_ چیو چک میکنی
؛؛ حرف نزنننن ( موهاشو میکشه)
_ اییییی ..... روانییی موهامو ول کننن
موهاشو کشیدم ببینم چیکار میکنه میزنه منو میکشه یا میزنه دست یا پامو میشکنه اما کاری نکرد
_ اخ اخ .... چت شد یهو ؟
؛؛ هیچی ... من رفتم موهامو مرتب کنم بعدشم بخوابم خدافظ .............. قودااااا جینگالا مانگالااااا
پریدم رو سرش و مثلا داشتم میزدمش هی اینور هولش میدادم هی اونور هولش میدادم چرا کاری نمیکنههه نکنه داره نقشه قتلمو تو سرس میکشه و تو دلش میگه یک پدری ازت در بیارم ؟ یهو محو انداخت رو مبل و نشست روم
؛؛ ایی وای بلند شو الان خفه میشمممم ... قاتللل میخوای منو بکشی هااا برو اونورررر کمکککک داره منو خفه میکنههه
_ اروم باششش قاتل چیه باشه رفتم کنار فقط داد نزن
رفت کنار من سریع ازش دور شدم
_ ببینم تو چت شده ؟ از وقتی بهوش اومدی یه حوری شدی انگار ازم میترسی ... الانم بهم میگی قاتل چیزی شده؟
؛؛ ها نهههه چیزی نیست ... نه بابا نه همینجوریی گفتم بخدا باور کن
_ راستشو بگو کسی چیزی بهت گفته؟
؛؛ مگه چیزی هست که من نمیدونم؟
_ نه
؛؛ اره جون خودت (خیلی اروم)
_ چی گفتی؟
؛؛ هیچی
_ یونا ... بگو ببینم چته
؛؛ شما با اون مرده چیکار کردین؟ اینو بهم بگو
_ تو به این چیکار داری واقعا بخاطر اینه؟
؛؛ ارهه بهم بگو
_ ناپدیدش کردیم خیالت راحت شد؟
؛؛ یعنی؟
_ هوففف ول کنن یونا خواهش میکنم
؛؛ نه ول نمیکنم چون میدونم تو .... اره راس میگی ولش کن
_ من چی؟
؛؛ هیچی
_ هیچی جواب سوال من نیستتتتت (یه چصه صدا میره بالا)
؛؛ ...
_ جواب بدههه میدونی من چی هااا ..... با تو بودمممم
؛؛ من ... هیچی نمیدونم
_ یونا من خر نیستم جواب سوالمو بده
؛؛ جونگکوک خواهش میکنم (بغض ... وای عرعر>.< )
_ یونا منو عصبی نکن منظورت چیهه تو چیو میددنی هااا
؛؛ من میدونم که تو ... یه
_ خوب؟
؛؛ مافیایی
_ چ ... چی؟
؛؛ اون شب من بهوش اومدم یه لحظه ... و ... و بعدش حرفایه تهیونگو شنیدم
_ پس فهمیدی
؛؛ اره ... ولی من به هیجکس نمیگم باشه؟ ... الانم از اینجا میرم انگار نه انگار من چیزی میدونم هوم ؟
.................
فیلم تموم شد اخیشششش .... وقت رفتنه .... ولی یه سواله که خیلی وقته ذهنمو درگیر کرده ....... سر اون مرده چی اومد؟ یعنی ازش بپرسم میپرسم !
؛؛ میگم
_ هوم
؛؛ اون ...
_ چی؟
؛؛ اون مرده ... اون شب چه اتفاقی براش افتاد؟
_ چ .. چی ؟ عاا یعنی ... تو فکرشو نکن ... ما حلش کردیم
؛؛ یعنی چی حلش کردیم؟
_ تو کاری نداشته باش
فک کنم درست حدث زده بودم ... کشتنش ..... واقعا باورم نمیشه ... کنار یه قاتل ... یه مافیا ! ... توخونه تک و تنها ... الان بزنه بلا مَلا سرم بیاره چی؟ نه بابا گیج میزنیا
نگاش کردم سرش تو گوشی بود چشمامو ریز کردم و سرتا پاشو چک کردم .... نه ... قیافش به قاتلا نمیخوره اصلا بهش نمیخوره اصلااا شروع کردم دستاشو تکون دادن اینور اونورش میکردم چکش میکردم خل شده بودم
_ وای ... چته توو ... اخخ سرم چرا اینجوری میکنی
؛؛ ساکت باش
_ اخخخ ولم کن ..... ای بابا دنبال چی میگردی
؛؛ حرف نزن دارم چک میکنم
_ چیو چک میکنی
؛؛ حرف نزنننن ( موهاشو میکشه)
_ اییییی ..... روانییی موهامو ول کننن
موهاشو کشیدم ببینم چیکار میکنه میزنه منو میکشه یا میزنه دست یا پامو میشکنه اما کاری نکرد
_ اخ اخ .... چت شد یهو ؟
؛؛ هیچی ... من رفتم موهامو مرتب کنم بعدشم بخوابم خدافظ .............. قودااااا جینگالا مانگالااااا
پریدم رو سرش و مثلا داشتم میزدمش هی اینور هولش میدادم هی اونور هولش میدادم چرا کاری نمیکنههه نکنه داره نقشه قتلمو تو سرس میکشه و تو دلش میگه یک پدری ازت در بیارم ؟ یهو محو انداخت رو مبل و نشست روم
؛؛ ایی وای بلند شو الان خفه میشمممم ... قاتللل میخوای منو بکشی هااا برو اونورررر کمکککک داره منو خفه میکنههه
_ اروم باششش قاتل چیه باشه رفتم کنار فقط داد نزن
رفت کنار من سریع ازش دور شدم
_ ببینم تو چت شده ؟ از وقتی بهوش اومدی یه حوری شدی انگار ازم میترسی ... الانم بهم میگی قاتل چیزی شده؟
؛؛ ها نهههه چیزی نیست ... نه بابا نه همینجوریی گفتم بخدا باور کن
_ راستشو بگو کسی چیزی بهت گفته؟
؛؛ مگه چیزی هست که من نمیدونم؟
_ نه
؛؛ اره جون خودت (خیلی اروم)
_ چی گفتی؟
؛؛ هیچی
_ یونا ... بگو ببینم چته
؛؛ شما با اون مرده چیکار کردین؟ اینو بهم بگو
_ تو به این چیکار داری واقعا بخاطر اینه؟
؛؛ ارهه بهم بگو
_ ناپدیدش کردیم خیالت راحت شد؟
؛؛ یعنی؟
_ هوففف ول کنن یونا خواهش میکنم
؛؛ نه ول نمیکنم چون میدونم تو .... اره راس میگی ولش کن
_ من چی؟
؛؛ هیچی
_ هیچی جواب سوال من نیستتتتت (یه چصه صدا میره بالا)
؛؛ ...
_ جواب بدههه میدونی من چی هااا ..... با تو بودمممم
؛؛ من ... هیچی نمیدونم
_ یونا من خر نیستم جواب سوالمو بده
؛؛ جونگکوک خواهش میکنم (بغض ... وای عرعر>.< )
_ یونا منو عصبی نکن منظورت چیهه تو چیو میددنی هااا
؛؛ من میدونم که تو ... یه
_ خوب؟
؛؛ مافیایی
_ چ ... چی؟
؛؛ اون شب من بهوش اومدم یه لحظه ... و ... و بعدش حرفایه تهیونگو شنیدم
_ پس فهمیدی
؛؛ اره ... ولی من به هیجکس نمیگم باشه؟ ... الانم از اینجا میرم انگار نه انگار من چیزی میدونم هوم ؟
۳۹.۱k
۱۷ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.