[ رئیس جذاب من ]
♡پارت ۲۴ ♡
صدای شلیک گلوله کل فضا رو پر کرده بود ات برگشت و پشت سرش رو نگاه کرد درسته جونگ کوک و نامجون بودن که یه گوله حروم یکی از نوچه های بک هیون وو کرده بودن البته اینبار کارشون نسبتا قانونی بود درسته نامجون هم مافیاست و نفوذیه ولی اینبار به عنوان پلیس ظاهر شد
☆بک هیون وو به نفعطه که تسلیم بشی و با ما همکاری کنی
$*نیشخند*به به جناب کیم نامجون
☆دستگیرشون کنید
زیر دستای نامجون:بله
همون موقع بک هیون وو از جیب پشت شلوارش تفنگ در آورد و به سمت ات نشونه گرفت
–ات*داد*
$یه قدم دیگه بیاین جلو یه گوله حرومش میکنم
&روانی*تهیونک خواست بره سمت ات که نامجون جلوش رو گرفت*
–مرتیکه ی حرومی اگه یه تار مو از سرش کم بشه تیکه تیکت میکنم*داد*
☆جونگ کوک آروم باش
☆بک هیون وو میدونم از جونگ کوک کینه داری ولی اون دختر بی تقصیره...بزار بره...باشه
$*نیشخند*هه..فکر کردی من احمقی چیزیم...این دختر برای شما خیلی مهمه و من میتونم با کشتتش از جونگ کوک انتقام بگیرم...در عوض دیگه با اون رفیق کوچولوش کاری ندارم
$معامله شیرینیه نه*رو به ات*
صدای شلیک گلوله کل فضارو در بر گرفته بود و ات غرق در خون بر زمین افتاد
–ات.....نههههههههه*نه رو با داد گفت*
جونگ کوک به سمت ات دوید و بغلش کرد دستشو روی شکم ات که از زخم گلوله خون میومد گذاشت و گریه میکرد ات توقع همچین اتفاقی رو داشت و با این وجود به خاطر عشقی که نسبت به کوکی داشت این کارو کرد جونگ کوک ات رو زمین گذاشت و با حرکتی سریع تفنگ رو از دست یکی از زیر دستان نامجون گرفت خون جلوی چشماش رو گرفته بود به سمت بک هیون وو رفت و چندین بار ماشه تفنگ رو کشید و پشت سر هم به جسم بیجان بک هیون وو شلیک میکرد تا جایی که تمام تنش پر از جای گلوله شده بود ........
ادامه دارد..........
ببخشید چند روز فعالیت نکردم امتحان داشتم در عوض امروز این فیک رو تموم میکنم و یه فیک جدید میزارم💞
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.