{درخواستی}
[ گرد باد عشق ]
♡پارت ۱ ♡
ویو ات
سلام من پارک ات هستم و یه منجیر داخل کمپانی استار *مثلا استار* کار میکنم من منجیر مین یونگی هستم و جوون ترین منجیر اینجا هستم و قراره به زودی با یه آیدل که اسمش جئون جونگ کوک هست ازدواج کنم البته من خودم به این ازدواج رازی نیستم ولی به خاطر خوانوادم مجبورم و البته توی یه خونه جداگانه به تنهایی زندگی میکنم
ویو کوک
سلام من جئون جونگ کوک هستم یه آیدل خیلی خیلی معروفم و با کمپانی استار قرار داد بستم ولی به دلیل اجبار خوانوادم و شغل پدرم مجبورم با دختری به اسم پارک ات ازدواج کنم البته این ازدواج چندان هم اجبار نیست من همیشه اون رو داخل کمپانی میبینم و یه حس هایی نبست بهش دارم میشه گفت دوسش دارم و از این ازدواج خوشحالم ولی شنیدم که اون از این ازدواج ناراضی هست و من رو دوست نداره واسه همین عشقم نسبت بهش رو ازش پنهان میکنم
ویو ات
آخ خیلی خستم هر روز خسته و داغون از کمپانی بر میگردم ولی بازم باید توی خونه برنامه شوگا رو آماده کنم چون که اون یه آیدل خیلی خیلی معرفه کار منم سنگین تر میشه
طبق معمول شب بود و برگشتم خونه خیلی خسته بودم به لارا دوست صمیمیم زنگ زدم تا حالم بهتر بشه
+سلام لارا جوووونممممم*ذوق*
@سلام جوجه چطوری
+خوبم...کجایی
@بیرونم اومده بودم خرید
+دلم برات تنگ شده*بچه گونه*
@کجایی
+خونه
@پس نیم ساعت دیگه اونجام
+ایووولللللل...منتظرتم*ذوق*
ویو ات
نشسته بودم روی مبل و منتظر لارا بودم که زنگ در به صدا در اومد سریع دویدم و درد باز کردم
+لارااااااا*ات پرید بغل لارا و پاهاش رو دورش حلقه کرد
@چته بچه خفم کردی بیا پایین
+نچ
@ات دستم پره بیا پایین
ات به دست لارا نگاه کرد دوتا پلاستیک پر خورا کی دستش بود از بغل لارا پرد پایین لارا اومد داخل و نشتن روی مبل
@تو واقعا منجیر مین یونگی هستی؟
+منظورت چیه*اخم*
@آخه خیلی بچه ای
+یاااا*اخم و جدی*
@شوخی کردم بابا*خنده*
+چرا اینقدر خوراکی خریدی
@صبح تعطیلی دیگه
@+مهتاب نقاشی شده با ابر هاااااا*هم زمان گفتن*
ات لارا رو محکم بغل کرد
+عاشقتمممممممم
@جوجه خفم کردی
+همینیه که هست
ات لارا رو ول کرد و داشت خوراکی هارو نگاه میکرد
@راستی ات
+هوم
@ازدواجت با جئون جونگ کوک....واقعا میخوای باهاش ازدواج کنی؟
+مجبورم
@اما تو دوسش نداری
+به خاطر شغل پدرم باید این کارو بکنم
@ات من دوست دارم نمیخوام سختی بکشی
+منم نمیخوام باهاش ازدواج کنم ولی اگه مقاومت کنم پدرم کوتاه نمیاد و به زور منو به عقد اون در میاره*بغض*
لارا که دید ات داره گریش میگیره سریع بحث رو عوض کرد
@خیله خوب بیخیالش برو فیاو رو بزار تا ببینیم
+حله
دوتایی تا صبح فیلم دیدن و.........
ادامه دارد..........
چطور بود؟
ادامش بدم؟
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.