پارت ۳۰
پارت ۳۰
ددی_فاکر
دکتر اومده بود بالا سر ساناکو...
نیم ساعت بعد...
دکتر:: خب ببینید خوبه چند مین دیگه بهوش میاد ولی باید بره دستشو گچ بگیره احتمال ۹۰ درصد شکسته
یوری:: یاخدا
سوبین:: بیچاره نونا...
دکتر:: خب دیگه میرم
@ خیلی ممنون
دکتره رفت...
سوبین:: کوکه حرومزاده...
یوری:: ببند بچه
@ سوبین سرت بلاخره ب باد میره
سوبین:: بلاخره یروز قدرتم ازش بیشتر میشه
یوری:: خب بعدش؟!
سوبین:: بعدش انتقام همه روزای سختمونو ازش میگیرم،روزا و شبایی ک واسمون ب جهنم تبدیل کرد😡
یوری:: عه داره سرفه میکنه
@ ساناکو بیدار شو
ساناکو:: آخخخخ عاایییی
سوبین:: نونا ب خودت فشار نیار😭
یوری:: ساناکو پاشو بریم دکتر
ساناکو:: اووففف دستممم
@ احتمالا شکسته پاشو
سوبین کمکش کرد تا بلند شد...
یوری:: من همراش میرم
@ اوکی
ساناکو و یوری رفتن سوار ماشین شدن ک برن
..............................................
& اینا لیست اسمای باند لیانگ هو هست
کوک:: عکساشون؟!
& هنوز گیر نیاوردیم،اخه امشب شروع به کار کردیم...
کوک:: تا آخر هفته وقت دارین...
& چشم
کوک:: مرخصی...
& با اجازه...
سوبین:: کوک تو اتاقشه؟!
& آره چطور؟!
سوبین:: هیچی...
& هوی هوی هوی کجاا؟!
سوبین:: ولم کن لاشخور😠
& پاتو گذاشتی اون تو جناب جئون زندت نمیزاره چون همیشه نیشت بازه
سوبین:: بتوچههه ولم کنننن
یکی از افراد سوبین رو بلند کرد و گذاشت رو شونش و برد پایین...
& میخای دعوا شه ک باز ساناکو آسیب ببینه هوم؟!
سوبین:: ححققق..حقق نههه😭
& آروم باش مرد ک گریه نمیکنه
سوبین:: کوک همیشه مثل بیصاحابای بدبخت باما برخورد میکنه😭ن..نونا این همه براش سود داشته اونوقت...
& همه اینارو میدونم دیگه بسه
....................................................
یوری:: اففففف گفت انگشتتم در رفته
ساناکو:: خیلی درد داره
یوری:: الان میاد گچ بگیره...ببینم جواب تلفنشو ندادی فقط همین؟! چرا مثل وحشیا شد
ساناکو:: عوضیه دیگه
یوری:: خب یکی از قوانینمون اینه ک تحت هر شرایطی بودیم جواب تلفن همو بدیم
ساناکو:: ببند اون حولقومتو
یوری:: هععففف باششش
دکتر:: خب خب وقتشه دستتو گچ بگیرم...
..................................................
سوبین:: نوناااااااااا
ساناکو:: وا😐😂
سوبین:: دورت بگیردم🥺
ساناکو:: برو بخواب ساعت ۱ شده
یوری:: باشه
یوری رفت...ساناکو تنها داخل سالن مونده بود...
که کوک اومد...
کوک:: هه...موش کوچولوی کثیف خوبه؟!
ساناکو نیم نگاهی به کوک انداخت...
ساناکو:: واست مهم نباشه😒
کوک:: اصلا نیست...اوه انگشتتم شکست🙁😂
ساناکو شده بود مثل بمبی که میخواست منفجر شه...
پاشد بره که کوک رفت رو ب روش...
کوک:: تاالان خیلی بهت فرصت دادم...خطای بعدی...
ساناکو نگاهه خشنشو به چشمای کوک دوخت...
کوک:: مرگ جوابشه...
بعدش کوک رفت
ساناکو:: وقتی قدرتو بدست گرفتم و افتادم به جون تو و افرادت میفهمی طعم درده واقعیو👿
ددی_فاکر
دکتر اومده بود بالا سر ساناکو...
نیم ساعت بعد...
دکتر:: خب ببینید خوبه چند مین دیگه بهوش میاد ولی باید بره دستشو گچ بگیره احتمال ۹۰ درصد شکسته
یوری:: یاخدا
سوبین:: بیچاره نونا...
دکتر:: خب دیگه میرم
@ خیلی ممنون
دکتره رفت...
سوبین:: کوکه حرومزاده...
یوری:: ببند بچه
@ سوبین سرت بلاخره ب باد میره
سوبین:: بلاخره یروز قدرتم ازش بیشتر میشه
یوری:: خب بعدش؟!
سوبین:: بعدش انتقام همه روزای سختمونو ازش میگیرم،روزا و شبایی ک واسمون ب جهنم تبدیل کرد😡
یوری:: عه داره سرفه میکنه
@ ساناکو بیدار شو
ساناکو:: آخخخخ عاایییی
سوبین:: نونا ب خودت فشار نیار😭
یوری:: ساناکو پاشو بریم دکتر
ساناکو:: اووففف دستممم
@ احتمالا شکسته پاشو
سوبین کمکش کرد تا بلند شد...
یوری:: من همراش میرم
@ اوکی
ساناکو و یوری رفتن سوار ماشین شدن ک برن
..............................................
& اینا لیست اسمای باند لیانگ هو هست
کوک:: عکساشون؟!
& هنوز گیر نیاوردیم،اخه امشب شروع به کار کردیم...
کوک:: تا آخر هفته وقت دارین...
& چشم
کوک:: مرخصی...
& با اجازه...
سوبین:: کوک تو اتاقشه؟!
& آره چطور؟!
سوبین:: هیچی...
& هوی هوی هوی کجاا؟!
سوبین:: ولم کن لاشخور😠
& پاتو گذاشتی اون تو جناب جئون زندت نمیزاره چون همیشه نیشت بازه
سوبین:: بتوچههه ولم کنننن
یکی از افراد سوبین رو بلند کرد و گذاشت رو شونش و برد پایین...
& میخای دعوا شه ک باز ساناکو آسیب ببینه هوم؟!
سوبین:: ححققق..حقق نههه😭
& آروم باش مرد ک گریه نمیکنه
سوبین:: کوک همیشه مثل بیصاحابای بدبخت باما برخورد میکنه😭ن..نونا این همه براش سود داشته اونوقت...
& همه اینارو میدونم دیگه بسه
....................................................
یوری:: اففففف گفت انگشتتم در رفته
ساناکو:: خیلی درد داره
یوری:: الان میاد گچ بگیره...ببینم جواب تلفنشو ندادی فقط همین؟! چرا مثل وحشیا شد
ساناکو:: عوضیه دیگه
یوری:: خب یکی از قوانینمون اینه ک تحت هر شرایطی بودیم جواب تلفن همو بدیم
ساناکو:: ببند اون حولقومتو
یوری:: هععففف باششش
دکتر:: خب خب وقتشه دستتو گچ بگیرم...
..................................................
سوبین:: نوناااااااااا
ساناکو:: وا😐😂
سوبین:: دورت بگیردم🥺
ساناکو:: برو بخواب ساعت ۱ شده
یوری:: باشه
یوری رفت...ساناکو تنها داخل سالن مونده بود...
که کوک اومد...
کوک:: هه...موش کوچولوی کثیف خوبه؟!
ساناکو نیم نگاهی به کوک انداخت...
ساناکو:: واست مهم نباشه😒
کوک:: اصلا نیست...اوه انگشتتم شکست🙁😂
ساناکو شده بود مثل بمبی که میخواست منفجر شه...
پاشد بره که کوک رفت رو ب روش...
کوک:: تاالان خیلی بهت فرصت دادم...خطای بعدی...
ساناکو نگاهه خشنشو به چشمای کوک دوخت...
کوک:: مرگ جوابشه...
بعدش کوک رفت
ساناکو:: وقتی قدرتو بدست گرفتم و افتادم به جون تو و افرادت میفهمی طعم درده واقعیو👿
۳۸.۶k
۱۰ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.