part 32
#part_32
#نازی
با تعجب زل زده بودم به فریال و رها
انقدر تند تند حرف میزدن که نفهمیدم چی میگن
نازی-بچه ها ببخشید ولی میشه یکم ارومتر حرف بزنید به خدا نمیفهمم چی میگید
رها-چهار ساعت داریم زر میزنیم بعد نمیفهمی
نازی-نه والا
فریال-خاک😐 ...رها تو بگو من دهنم کف کرد دیگه
رها-خلاصه کل حرفامون میشه امشب شام با مبین میری بیرون
نازی-چییییییی؟؟؟؟ عمراااااا
رها-رو حرف من حرف نزن میگم میری یعنی میری
نازی-اخه....من نمیدونم اون چی مخواد بگه
فریال-میری میفهمی چی میخواد بگه
نازی-مشکل اینجاست من تو اینطور شرایط هول میشم و میرینم
فریال-یعنی چی؟
رها-مبین اگه بخواد بهش دوباره پیشنهاد بده ممکنه یهو خر ذوق شه و همونجا بپره بغلش
فریال-این که مشکلی نیس
رها-یا ممکنه یهو آمپر بسوزنه و قاطی کنه یارو رو ببنده به فحش
فریال-جان؟ چطور ممکنه این دوتا باهم؟
رها-نازی است دیگر😐با نازی همه چی ممکنه فریال-من دیگه رد دادم
رها-من خیلی وقته دادم
نازی-واییییییی بچه هاااااا مبین زنگ میزنه چیکار کننمممممم
رها-آراممممم حیواننننن خو جواب بده
نازی-چی بگم؟
فریال-جواب بده بزار رو اسپیکر
نازی-اوکی
جواب دادم گذاشتم رو اسپیکر
نازی-جانم
رها چپ چپ نگاهم کرد
نازی-عا نه یعنی بله کاری داشتید؟
مبین-سلام خوبی؟
نازی-سلام ممنون تو...
بازم رها چپ چپ نگاهم کردم که حرفم نصفه موند
مبین-امشب وقت داری
نازی-چطور؟
مبین-میخواستم اگه بشه همو ببینیم
سوالی نگاهمشون کردم
که فریال اشاره کرد قبول کنم
نازی-نمیدونم فکر کنم آزاد باشم
مبین-میشه باهم شام بخوریم؟
نازی-...........باشه کجا؟
مبین-خودم میام دنبالت
نیشم باز شد که رها یکی زدم پس گردنم
رها_ گفتم بگو ن
نازی-نه نه نههه خودم میام آدرسو برام بفرست
مبین-باشه آدرسو واست میفرستم ساعت 8
نازی-اوکی بای
بعد انقدر هول کردم بدون اینکه منتظر مبین بشم گوشی قطع کردم
#شکلات_تلخ
#نازی
با تعجب زل زده بودم به فریال و رها
انقدر تند تند حرف میزدن که نفهمیدم چی میگن
نازی-بچه ها ببخشید ولی میشه یکم ارومتر حرف بزنید به خدا نمیفهمم چی میگید
رها-چهار ساعت داریم زر میزنیم بعد نمیفهمی
نازی-نه والا
فریال-خاک😐 ...رها تو بگو من دهنم کف کرد دیگه
رها-خلاصه کل حرفامون میشه امشب شام با مبین میری بیرون
نازی-چییییییی؟؟؟؟ عمراااااا
رها-رو حرف من حرف نزن میگم میری یعنی میری
نازی-اخه....من نمیدونم اون چی مخواد بگه
فریال-میری میفهمی چی میخواد بگه
نازی-مشکل اینجاست من تو اینطور شرایط هول میشم و میرینم
فریال-یعنی چی؟
رها-مبین اگه بخواد بهش دوباره پیشنهاد بده ممکنه یهو خر ذوق شه و همونجا بپره بغلش
فریال-این که مشکلی نیس
رها-یا ممکنه یهو آمپر بسوزنه و قاطی کنه یارو رو ببنده به فحش
فریال-جان؟ چطور ممکنه این دوتا باهم؟
رها-نازی است دیگر😐با نازی همه چی ممکنه فریال-من دیگه رد دادم
رها-من خیلی وقته دادم
نازی-واییییییی بچه هاااااا مبین زنگ میزنه چیکار کننمممممم
رها-آراممممم حیواننننن خو جواب بده
نازی-چی بگم؟
فریال-جواب بده بزار رو اسپیکر
نازی-اوکی
جواب دادم گذاشتم رو اسپیکر
نازی-جانم
رها چپ چپ نگاهم کرد
نازی-عا نه یعنی بله کاری داشتید؟
مبین-سلام خوبی؟
نازی-سلام ممنون تو...
بازم رها چپ چپ نگاهم کردم که حرفم نصفه موند
مبین-امشب وقت داری
نازی-چطور؟
مبین-میخواستم اگه بشه همو ببینیم
سوالی نگاهمشون کردم
که فریال اشاره کرد قبول کنم
نازی-نمیدونم فکر کنم آزاد باشم
مبین-میشه باهم شام بخوریم؟
نازی-...........باشه کجا؟
مبین-خودم میام دنبالت
نیشم باز شد که رها یکی زدم پس گردنم
رها_ گفتم بگو ن
نازی-نه نه نههه خودم میام آدرسو برام بفرست
مبین-باشه آدرسو واست میفرستم ساعت 8
نازی-اوکی بای
بعد انقدر هول کردم بدون اینکه منتظر مبین بشم گوشی قطع کردم
#شکلات_تلخ
۴۱.۰k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.