Lucky-bloody
Lucky-bloody#
پارت ۵۰
-اوه....ساعت یازده شده،بریم هتل
+باشه
پلاستیک تاکو رو میندازی سطل آشغال و بعد با تاکسی برمیگردی هتل،خودتو رو تخت هتل میندازی و چشاتو میبندی
+اخیش،حس خیلی خوبیه
نگاهت میفته به یه پلاستیک،توشو نگاه میکنی و با یه لباس خواب خرسی مواجه میشی
-خوشت اومد؟
+این برای منه؟
-اوهوم....نمیدونستم چی میپوشید توی خونه دیگه یچیزی به سلیقه خود فروشنده خریدم
درش اوردی و نگاهش کردی،یه خنده ریز کردی
+این خیلی کیوته
-لباستو عوض کن
لباستو برمیداری و میری توی حموم تا لباستو عوض کنی،اول خودتو توی لباسای که الان تنته نکاه میکنی و قربون صدقه خودت میری و بعد لباس خرسی رو آویزون میکنی و لباساتو در میاری و لباس خرسی رو میپوشی،خودتو تو آیینه نگاه میکنی و خندت میگیره ، تو آیینه چند لحظه به نگاه کردن خودت ادامه میدی که احساس عجیبی بهت دست میده،سر گیجه میگیری و چیز عجیبی تو دلت حس میکنی ، دلتو فشار میدی و خم میشی که از دهنت خون میاد،میفتی کف حموم و سرفه های خونی میکنی که کوک میاد تو حموم
-چرا انقد لفتش م....
نگات میکنه و برای چند لحظه خشکش میزنه، بعد اینکه به خودش اومد میاد سمتت و بلندت میکنه
-هی،حالت خوبه؟بیدار بمون
سریع براید استایل بغلت میکنه و میبرتت بیمارستان و توم چشات سیاهی میره و چیزی حس نمیکنی
نور زیادی رو حس میکنی و چشاتو باز میکنی،میبینی یه دکتر با به چراغ قوه داره چشاتو نگاه میکنه و بعد رو میکنه به جونگکوک
×چیز عجیبی توی بدنش پیدا نکردیم....همچیز کاملا نرماله،مطمئنید این خون مال خودشه؟
-ندیدید داشت از دهنش خون میومد؟
×احیانا توسط زامبی گزیده نشده،
-ا...اره....ولی اونطور که فکر میکنید نیست.....اون خیلی وقته که گزیده شده ولی تبدیل نشده
دکتر یکم فکر میکنه و بعد روشو میکنه سمت تو
×چه زمانی این اتفاق افتاد؟
-تقریبا ساعت دوازده بود
×فکر کنم ویروس زامبی روی این خانم بطور خیلی عجیبی اثر کرده،ولی نه کامل
-منظورتون چیه؟
×توی کره که بودم داشتم روی این بیماری تحقیق میکردم،متوجه شدم این بیماری دوران اوج گرفتنش حول ساعت دوازده تا دو عه،ینی بین این ساعات این بیماری خیلی بیشتر از مواقع دیگه خودشو نشون میده،انگار این خانم فقط بین ساعت دوازده تا دو این ویروس به بدنش غلبه میکنه،الان فقط خون بالا آورده و بیهوش شده،ولی دفعات بعد قول نمیدم به همین سادگی باشه
-ینی میگید.....اون بین ساعت دوازده تا دو تبدیل به زامبی میشه؟
سرشو تکون میده
×بله...موقعی که اوردینش اینجا متوجه لایه زخیمی روی قرنیه چشمش شدم،ولی فکر نمیکردم بخاطر گزیده شدن توسط زامبی بوده باشه
-چکاری میتونم انجام بدم؟درمان داره؟
×هنوز مطمئن نیستیم
اسلاید دوم لباسی ک جنگکوک برات خرید
اسلاید سوم و چهارم لباسای قبلی ا/ت
پارت ۵۰
-اوه....ساعت یازده شده،بریم هتل
+باشه
پلاستیک تاکو رو میندازی سطل آشغال و بعد با تاکسی برمیگردی هتل،خودتو رو تخت هتل میندازی و چشاتو میبندی
+اخیش،حس خیلی خوبیه
نگاهت میفته به یه پلاستیک،توشو نگاه میکنی و با یه لباس خواب خرسی مواجه میشی
-خوشت اومد؟
+این برای منه؟
-اوهوم....نمیدونستم چی میپوشید توی خونه دیگه یچیزی به سلیقه خود فروشنده خریدم
درش اوردی و نگاهش کردی،یه خنده ریز کردی
+این خیلی کیوته
-لباستو عوض کن
لباستو برمیداری و میری توی حموم تا لباستو عوض کنی،اول خودتو توی لباسای که الان تنته نکاه میکنی و قربون صدقه خودت میری و بعد لباس خرسی رو آویزون میکنی و لباساتو در میاری و لباس خرسی رو میپوشی،خودتو تو آیینه نگاه میکنی و خندت میگیره ، تو آیینه چند لحظه به نگاه کردن خودت ادامه میدی که احساس عجیبی بهت دست میده،سر گیجه میگیری و چیز عجیبی تو دلت حس میکنی ، دلتو فشار میدی و خم میشی که از دهنت خون میاد،میفتی کف حموم و سرفه های خونی میکنی که کوک میاد تو حموم
-چرا انقد لفتش م....
نگات میکنه و برای چند لحظه خشکش میزنه، بعد اینکه به خودش اومد میاد سمتت و بلندت میکنه
-هی،حالت خوبه؟بیدار بمون
سریع براید استایل بغلت میکنه و میبرتت بیمارستان و توم چشات سیاهی میره و چیزی حس نمیکنی
نور زیادی رو حس میکنی و چشاتو باز میکنی،میبینی یه دکتر با به چراغ قوه داره چشاتو نگاه میکنه و بعد رو میکنه به جونگکوک
×چیز عجیبی توی بدنش پیدا نکردیم....همچیز کاملا نرماله،مطمئنید این خون مال خودشه؟
-ندیدید داشت از دهنش خون میومد؟
×احیانا توسط زامبی گزیده نشده،
-ا...اره....ولی اونطور که فکر میکنید نیست.....اون خیلی وقته که گزیده شده ولی تبدیل نشده
دکتر یکم فکر میکنه و بعد روشو میکنه سمت تو
×چه زمانی این اتفاق افتاد؟
-تقریبا ساعت دوازده بود
×فکر کنم ویروس زامبی روی این خانم بطور خیلی عجیبی اثر کرده،ولی نه کامل
-منظورتون چیه؟
×توی کره که بودم داشتم روی این بیماری تحقیق میکردم،متوجه شدم این بیماری دوران اوج گرفتنش حول ساعت دوازده تا دو عه،ینی بین این ساعات این بیماری خیلی بیشتر از مواقع دیگه خودشو نشون میده،انگار این خانم فقط بین ساعت دوازده تا دو این ویروس به بدنش غلبه میکنه،الان فقط خون بالا آورده و بیهوش شده،ولی دفعات بعد قول نمیدم به همین سادگی باشه
-ینی میگید.....اون بین ساعت دوازده تا دو تبدیل به زامبی میشه؟
سرشو تکون میده
×بله...موقعی که اوردینش اینجا متوجه لایه زخیمی روی قرنیه چشمش شدم،ولی فکر نمیکردم بخاطر گزیده شدن توسط زامبی بوده باشه
-چکاری میتونم انجام بدم؟درمان داره؟
×هنوز مطمئن نیستیم
اسلاید دوم لباسی ک جنگکوک برات خرید
اسلاید سوم و چهارم لباسای قبلی ا/ت
۱۶.۴k
۲۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.