Lucky-bloody
Lucky-bloody#
پارت ۴۹
نگاه کردی به هتل تا اسمشو یادت بمونه(هتل بوانک)
دستتو دراز میکنی تا تاکسی بگیری ولی دلت نمیومد فضای به این قشنگی رو ولکنی پس ترجیح میدی پیاده بری،سر راه کلی مغازه های لباس و خوراکی میبینی و با مردم و بچه های زیادی روبرو میشی،حس خیلی خوبی بهت دست میده و به راه رفتن ادامه میدی که بالاخره به پارک میرسی،کاملا شب شده بود و هوا خنک بود ، چند لحظه چشماتو بستی و نفس عمیق کشیدی
+حس میکنم بعد مدت ها آزادم
چشماتو باز کردی و رفتی و کنار یکی از آبنما ها و روی ی نیمکت نشستی و به اطراف نگاه کردی،داشتی به مردم و بازی کردن بچه ها نگاه میکردی که گوشیت زنگ میخوره،گوشیتو از تو جیبت در میاری
(ایکیو پایین)
+الو؟
-کجایی؟
+توی پارک فلان
-چرا انقد دور
+چیه خب....خوشم اومد خواستم ببینم چجوریه بعدم بچه که نیستم
-خیلی خب همونجا بمون الان میام
گوشیو قطع کردی و گذاشتیش تو جیبت،بلند شدی و یکم تو پارک قدم زدی که کوک رو از دور دیدی که داره میاد سمتش،لباساش عوض شده بود،یه تیشدت سفید که یه ژاکت مشکی روش پوشیده بود،یه شلوار اسلش مشکی و کفش مشکی،کلاه کپ مشکی هم گذاشته بود ولی تونستی تشخیصش بدی
-هم....خوبه سلیقتو دوست دارم
همینطور که به اطراف نگاه میکرد اینو گفت
+منم سلیقتو دوست دارم
-چطور؟
+استایلت خیلی دختر کشه
تکخند میزنه
-سردت نیست؟
+نه اتفاقا خیلیم خوبه....من گرماییم پس الان هوا برام خوبه
-خوبه....چیزی میخوری؟
+اره،خیلی گشنمه
-توکه پول داشتی چرا چیزی نگرفتی؟
+انقد مشتاق بودم ببینم این پارک رو که یادم رفت
میخنده و شروع میکنه راه رفتن
-ساندویچ میخوای؟
+اره،ولی اگه تاکو باشه بهتره
-خوبه پس بریم تاکو بگیریم
لبخند میزنی و دنبالش راه میری که میرسین به یه رستوران
-این گرون ترینشه
یه نگاه بهش میندازی ولی یه بویی نظرتو جلب میکنه،بو رو دنبال میکنی و نگات میفته به یه ماشین تاکو فروشی که معلوم بود ازون ارزوناست
+این یکی بهتره
میخنده و میاد کنارت
-عجیله که بین غذای ارزون و گرون،ارزون رو انتخاب میکنی،مریض نمیشی؟
+نه من اینو بیشتر دوست دارم تا گرون
لبخند میزنه و میره سمت ون تا دوتا تاکو سفارش بده،بعد چند لحظه با دوتا تاکو تو دستش میاد سمتت و یکیشو میده بهت
اولین گازو میزنی و چشات گشاد میشه
+خیلی خوشمزس
اونم یه گاز میزنه و سرشو تکون میده
-اره واقعا خوشمزه تر از گروناست
شروع میکنی راه رفتن و کم کم از تاکوت میخوری
+عا راستی....الان نباید در حال مراقبت از سلبریتی باشی؟
-اوهوم....چون دیر اومدم یکی دیگرو فرستادن ولی از حقوقم کم نشد،چون عذر موجه داشتم
+اوهوم.....
نگاه به ساعت میکنه
-اوه....ساعت یازده شده،بریم هتل
+باشه
🙂
اسلاید دوم استایل جنگکوک
پارت ۴۹
نگاه کردی به هتل تا اسمشو یادت بمونه(هتل بوانک)
دستتو دراز میکنی تا تاکسی بگیری ولی دلت نمیومد فضای به این قشنگی رو ولکنی پس ترجیح میدی پیاده بری،سر راه کلی مغازه های لباس و خوراکی میبینی و با مردم و بچه های زیادی روبرو میشی،حس خیلی خوبی بهت دست میده و به راه رفتن ادامه میدی که بالاخره به پارک میرسی،کاملا شب شده بود و هوا خنک بود ، چند لحظه چشماتو بستی و نفس عمیق کشیدی
+حس میکنم بعد مدت ها آزادم
چشماتو باز کردی و رفتی و کنار یکی از آبنما ها و روی ی نیمکت نشستی و به اطراف نگاه کردی،داشتی به مردم و بازی کردن بچه ها نگاه میکردی که گوشیت زنگ میخوره،گوشیتو از تو جیبت در میاری
(ایکیو پایین)
+الو؟
-کجایی؟
+توی پارک فلان
-چرا انقد دور
+چیه خب....خوشم اومد خواستم ببینم چجوریه بعدم بچه که نیستم
-خیلی خب همونجا بمون الان میام
گوشیو قطع کردی و گذاشتیش تو جیبت،بلند شدی و یکم تو پارک قدم زدی که کوک رو از دور دیدی که داره میاد سمتش،لباساش عوض شده بود،یه تیشدت سفید که یه ژاکت مشکی روش پوشیده بود،یه شلوار اسلش مشکی و کفش مشکی،کلاه کپ مشکی هم گذاشته بود ولی تونستی تشخیصش بدی
-هم....خوبه سلیقتو دوست دارم
همینطور که به اطراف نگاه میکرد اینو گفت
+منم سلیقتو دوست دارم
-چطور؟
+استایلت خیلی دختر کشه
تکخند میزنه
-سردت نیست؟
+نه اتفاقا خیلیم خوبه....من گرماییم پس الان هوا برام خوبه
-خوبه....چیزی میخوری؟
+اره،خیلی گشنمه
-توکه پول داشتی چرا چیزی نگرفتی؟
+انقد مشتاق بودم ببینم این پارک رو که یادم رفت
میخنده و شروع میکنه راه رفتن
-ساندویچ میخوای؟
+اره،ولی اگه تاکو باشه بهتره
-خوبه پس بریم تاکو بگیریم
لبخند میزنی و دنبالش راه میری که میرسین به یه رستوران
-این گرون ترینشه
یه نگاه بهش میندازی ولی یه بویی نظرتو جلب میکنه،بو رو دنبال میکنی و نگات میفته به یه ماشین تاکو فروشی که معلوم بود ازون ارزوناست
+این یکی بهتره
میخنده و میاد کنارت
-عجیله که بین غذای ارزون و گرون،ارزون رو انتخاب میکنی،مریض نمیشی؟
+نه من اینو بیشتر دوست دارم تا گرون
لبخند میزنه و میره سمت ون تا دوتا تاکو سفارش بده،بعد چند لحظه با دوتا تاکو تو دستش میاد سمتت و یکیشو میده بهت
اولین گازو میزنی و چشات گشاد میشه
+خیلی خوشمزس
اونم یه گاز میزنه و سرشو تکون میده
-اره واقعا خوشمزه تر از گروناست
شروع میکنی راه رفتن و کم کم از تاکوت میخوری
+عا راستی....الان نباید در حال مراقبت از سلبریتی باشی؟
-اوهوم....چون دیر اومدم یکی دیگرو فرستادن ولی از حقوقم کم نشد،چون عذر موجه داشتم
+اوهوم.....
نگاه به ساعت میکنه
-اوه....ساعت یازده شده،بریم هتل
+باشه
🙂
اسلاید دوم استایل جنگکوک
۱۰.۷k
۲۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.