رمان جین
رمان جین
داشتم با خودم حرف میزدم که زنگ در خونه خورد
جونگ کوک : سلام هیونگ
شوگا :سلام خوبی ؟
جونگ کوک :خوبم مرسی چه خبر ؟
شوگا :هیچی میخواستم خبرهای جدید رو بهت بدم
جونگ کوک : چی شده ؟
شوگا (ماجرای ات رو گفت که خیانت نکرده )
وقتی شوگا این حرفارو زد هرچی فحش تو ذهنم بود به خودم دادم
جونگ کوک :چرا زودتر نگفتی ؟(بلند)
شوگا :وا چت شد ؟
جونگ کوک : گند زدم
شوگا : چی شده ؟
جونگ کوک : بعد از دعوای دیروز ات و جین وقتی دیدم جین اینطوری ناراحت شد و به خودش آسیب زد اعصابم خورد شد رفتم بار تا جایی که میتونستم خوردم بعدم رفتم خونه ی ات تا جایی که می شد زدنش وقتی بیهوش شد از اونجا رفتم
شوگا:تو چیکار کردی ( باداد )
جونگ کوک :به خدا از عمد نبود نمیخواستم اینطوری بشه الان چیکار کنم ؟
شوگا :از ات خبر داری ؟
جونگ کوک :نه هرچی زنگش میزنم گوشیش خواموشه
شوگا :بیا بریم ببینیم کجاست
داشتم با خودم حرف میزدم که زنگ در خونه خورد
جونگ کوک : سلام هیونگ
شوگا :سلام خوبی ؟
جونگ کوک :خوبم مرسی چه خبر ؟
شوگا :هیچی میخواستم خبرهای جدید رو بهت بدم
جونگ کوک : چی شده ؟
شوگا (ماجرای ات رو گفت که خیانت نکرده )
وقتی شوگا این حرفارو زد هرچی فحش تو ذهنم بود به خودم دادم
جونگ کوک :چرا زودتر نگفتی ؟(بلند)
شوگا :وا چت شد ؟
جونگ کوک : گند زدم
شوگا : چی شده ؟
جونگ کوک : بعد از دعوای دیروز ات و جین وقتی دیدم جین اینطوری ناراحت شد و به خودش آسیب زد اعصابم خورد شد رفتم بار تا جایی که میتونستم خوردم بعدم رفتم خونه ی ات تا جایی که می شد زدنش وقتی بیهوش شد از اونجا رفتم
شوگا:تو چیکار کردی ( باداد )
جونگ کوک :به خدا از عمد نبود نمیخواستم اینطوری بشه الان چیکار کنم ؟
شوگا :از ات خبر داری ؟
جونگ کوک :نه هرچی زنگش میزنم گوشیش خواموشه
شوگا :بیا بریم ببینیم کجاست
۱۹.۳k
۱۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.