༒̶خ̶و̶ن̶ ̶ش̶ی̶ر̶ی̶ن̶ 😈
༒̶خ̶و̶ن̶ ̶ش̶ی̶ر̶ی̶ن̶ 😈
part"¹¹
۱.ت : بغلم کرده بود سرش توی گردنم بود تمتم وجودم پر از احساس بود دیگ جایی رو امن نمیدونستم جز بغلش شاید عاشقش شدم شابد دل بستم
تهیونگ : ارامش خالص توی وجودم پیچیده بود من واقعا عاشقش بودم محکم بغلش کردم نمیخاستم ازم جداشع قلبم اجازه دستور نمیداد برگشت نگام کرد
۱.ت : دستم روی صورتش کشیدم واقعا این عشق حوس نیست قول میدی ولم نکنی کیوت نگاش کردم
تهیونگ : نمیتونم ۱.ت نمیشه تورو ول کنم اخ مگ مغز خر خوردم لبام کبیدم به لباش محکم مک میدم نفسم گرفت که جدا شدم بلندش کردم به سمت اتاق رفتم
۱.ت : سردمه
تهیونگ : چیزی نیست الان تمام میشه وارد اتاق شدم لباساش کمکش عوض کردم یه لباس گدم تنش کردم
......
part"¹¹
۱.ت : بغلم کرده بود سرش توی گردنم بود تمتم وجودم پر از احساس بود دیگ جایی رو امن نمیدونستم جز بغلش شاید عاشقش شدم شابد دل بستم
تهیونگ : ارامش خالص توی وجودم پیچیده بود من واقعا عاشقش بودم محکم بغلش کردم نمیخاستم ازم جداشع قلبم اجازه دستور نمیداد برگشت نگام کرد
۱.ت : دستم روی صورتش کشیدم واقعا این عشق حوس نیست قول میدی ولم نکنی کیوت نگاش کردم
تهیونگ : نمیتونم ۱.ت نمیشه تورو ول کنم اخ مگ مغز خر خوردم لبام کبیدم به لباش محکم مک میدم نفسم گرفت که جدا شدم بلندش کردم به سمت اتاق رفتم
۱.ت : سردمه
تهیونگ : چیزی نیست الان تمام میشه وارد اتاق شدم لباساش کمکش عوض کردم یه لباس گدم تنش کردم
......
۲۱.۴k
۲۲ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.