پارت۵۱

پارت۵۱
پدریوری:واو
دایی یوری:تو واقعا اینجا زندگی میکنی
یوری:البته
مین سو:واو اینجا خیلی قشنگه
یوری:تازه خیلی هم بزرگه نظرتون چیه بریم و پارکینگ و ببینیم
مین سوک:بریم
و رفتن تا پارکینگ خونه رو ببین همین که در باز شد همه با کلی ماشین و موتور روبه رو شدن
سوک هون:نمایشگاه ماشین زدی
خاله یوری:چه ماشین هایی
یئون وو:قیمت اینا چند روی هم
یوری:اینا ماشین هایی که با کلی زحمت و تلاش خریدم من خیلی کارکردم تا بتونم پولدار بشم
پدریوری:خیلی عالیه
یوری:خب بریم خونه رو ببینیم
مادریوری:حتما
و به داخل خونه رفتن همه با دیدن خونه به اون بزرگه و اون دکوراسیون دهنشون باز مونده بود
دایی یوری:اینجا چندتا اتاق داره
یوری:زیادن بالا ۱۱تا اتاق و پایین۶تا اتاق داره
خاله دوم:تو اینجا نمیترسی خیلی بزرگه
یوری:این خونه برای تعطیلاته وگرنه من توی یه آپارتمان بزرگ و شیک توی خیابون تهران زندکی میکنم
خاله اول:به غیراز این بازم خونه داری
یوری:بله یکی توی لس آنجلس و یکی هم توی تگزاس و یکی توی بوسان دارم
سوک هون:به به
مین سو:خاله تو واقعا پولداریا
یوری:مین سویا خالت کلی تلاش کرده کلی توسری خورده تا به اینجا رسیده
تهیونگ:فقط ماها میدونیم چقدر تلاش کرده
جینگ یی:اون واقعا خیلی بینظیره
(هرچی اعضا و دخترا حرف میزنن به فارسی میزنن چون یوری یادشون داده)
یوری:خب دیگه وسایل هاتون و بزارید تو اتاق ها تا ما هم ناهار رو آماده کنیم
یئون وو:اجی جونم کدوم اتاق ها
یوری:اونی هرکدوم که دلتون خواست
و هرکدوم به سمت هر اتاقی که دوست داشتن رفتن و وسایل هاشون و گذاشتن و همه دوش گرفتن و خودشونو آماده کردن و اومدن بیرون وقتی اومدن دیدن یه میز پر از غذاهای رنگارنگ آماده هست
زن دایی:اینارو کی درست کرده
یوری:من و دوستام
مادریوری:چطوری توی این سرعت
یوری:غذا های کره ای خیلی زود آماده میشن خب دیگه بفرمایید تا سرد نشده
و همه نشستن روی صندلی ها
پدریوری:خب من یه سوال دارم اینجا به غیر از این نوشابه ها اونا چین
یوری:خب راستش نوشابه ها برای شماست و اون نوشیدنی ها هم برای ماست چون شما از اینا دوست ندارید ماهم نوشابه گذاشتیم
مادریوری:او نه بابا
یوری:اره دیگه خب شروع کنید
و همه شروع به غذا خوردن کردن و بعد از غذا ظرف هارو شستن و همه چیز و تمیز کردن و نشستن دور هم جلو تلوزیون و یوری هم میوه و چای بنفش و موچی و تنقلات ازشون پذیرایی کرد و همه نشستن دور هم
............